طراحان خودرو به دلیل پیشرفت های پیاپی در فناوری های مربوط به ماده ای به نام شیشه، اکنون قادرند از فضاهای شفاف بیشتری در خودروها استفاده کنند. شیشه، نقشی کلیدی در ترکیب شکل ظاهری خودرو ایفا می کند که تعریفی از رابطه بین فضاهای پر و خالی و تضاد بین نواحی تاریک و روشن ارائه می دهد. شیشه به دلیل ویژگی صیقلی بودن و بازتاباندگی زیاد، از طریق بازتابش نور و تصویر اجسام اطراف در قاب ها، شکل ظاهری خودرو را توانمندتر می سازد. سطوح شیشه ای گسترده در فناوری پیشرفته خودرو، جزئی تزئینی به شمار می آیند. اندازه پنجره ها، صرفاً نشانگر نوع شناسی و استایل خودرو نبوده بلکه ادراک راننده و سرنشینان را نیز از فضای داخلی، سرعت و امنیت تعریف می کند. این در حالی است که بعضی از سازندگان به منظور ایجاد فضای داخلی بسته و محفوظ، از سطوح شیشه ای کوچک استفاده می کنند تا بتوانند احساس ایمنی بیشتری را القا کرده و نمای خارجی خودرو را نیز تنومند نشان دهند. از سوی دیگر شیشه بزرگ نیز ممکن است نوعی ویژگی ایمنی تلقی شود. با استفاده از سطوح گسترده شیشه ای، دید راننده افزایش یافته و درک بیشتری از سرعت برای وی میسر می شود و به این ترتیب، با کاهش احساس اطمینان خاطر، راننده در مقابل ریسک های پیش رو مسئوولیت پذیرتر می شود. علاوه بر آن، افزایش تماس دیداری با عابرین یا سرنشینان دیگر وسایل نقلیه، راننده را از لحاظ اجتماعی نسبت به پیامد اقداماتشان حساس تر و آگاه تر می کند.
محیط داخل خودرو نه فضایی کاملاً خصوصی است و نه فضایی عمومی. می توان با استفاده از شیشه هایی با شفافیت متغیر (الکتروکرومیک) به درجات مختلفی از خلق فضای خصوصی دست یافت. شیشه ها در آینده ای نزدیک کاربردهای بیشتری خواهند یافت. برای مثال، شیشه های گرمکن دار عقب که آنتن رادیو را در خود جای داده اند. شیشه های بازتابنده حرارت، شیشه های نفوذناپذیر و شیشه های آب زدا که به زودی از راه می رسند. با درنظر گرفتن این موضوع که شیشه اکنون می تواند اشکال پیچیده تری را به خود بگیرد، انتظار می رود که به طراحان خودرو در ترکیب بندی اشکال ظاهری خودرو، آزادی عمل بیشتری داده و نقش خود را در طراحی ظاهر خودرو تحمیل کند.
شفافیت، نقش مشهودی در ترکیب بندی ایفا می کند. خواه موضوع طراحی ساختمان باشد، خواه طراحی صنعتی یا طراحی خودرو.
سیر تکامل شکل خودرو، همیشه تا حدودی با محدودیت های تحمیل شده از سوی شیشه به عنوان یکی از مواد مورد استفاده در خودرو، دیکته می شود. امروزه حدود 15 تا 20 درصد از سطوح خارجی خودرو از شیشه تشکیل شده است. این میزان رو به افزایش بوده و با پیشرفت های مداوم در صنعت شیشه و معرفی جایگزین های پلاستیکی نظیر پلی کربنات، آزادی عمل بیشتری به طراحان می دهد.
شیشه، صرف نظر از نقش مهم و اصلی خود در ایجاد سلولی بسته و در عین حال شفاف که شرایط رانندگی را در هر نوع آب و هوایی مهیا می سازد، درگیر برآورده سازی نیازهای زیبایی شناسانه و کابردی گوناگونی در طراحی و استایل خودرو شده است.
شفافیت و بازتابش؛ فضای پر و خالی:
نقش شیشه در خودرو با دو ویژگی اصلی و بنیادی آن تعریف می شود: شیشه ماده ای شفاف با بازتابش بالاست. آنچه در اغلب موارد چشم انسان درک می کند چیزی جز ترکیب این دو مشخصه نیست. گرچه این ترکیب ایستا نبوده و با توجه به محیط اطراف و شرایط نوری، یکی از آنها ممکن است بر دیگری فائق آید.
«والتر گروفیوس» در مقاله ای با عنوان «خلق استاندارد و هنرمندانه خودرو» در 1932، احتمالات گوناگون آینده طراحی هنری خودرو را مورد بحث قرار داده و نوشته است: «امروزه طراحان با فشار زیادی تحقیقات زیربنایی را دنبال می کنند تا عملکرد موضوعاتی که قرار است خلق شوند را درک کرده و از قوانین مشخص ایجاد فرم ها استفاده کنند. این قوانین مربوط به هماهنگی، تناسب، تضاد تاریک و روشن و تعادل و فضای پروخالی است که آنها را منطقاً با رویه های فنی که توسط مهندسان به کار برده می شود همسو می سازد.»
شیشه، نقشی کلیدی در بنیان این ترکیب بندی دارد. وقتی بازتابش بر شفافیت غلبه می کند، شیشه فضاهای تاریک را در تضاد تاریکی و روشنی که در بالا به آن اشاره شد، ایجاد می کند. در حالی که وقتی وجه شفاف نمود می یابد، شیشه در توازن بین پر و خالی نقش فضای خالی را ایفا می کند. هر دوی این تضادها در ترکیب بندی طراحی قاطعانه عمل می کنند، زیرا وقتی به کار گرفته می شوند، به طوری موثر می توانند خودرویی با خصوصیت مورد نظر را که در واقع بیانگر عملکرد آن است، پدید آورند.
خودروی مفهومی سیتروئن به نام Osmose
تحقیقات نشان می دهد که شفافیت خودرو، راننده را از لحاظ اجتماعی آگاه تر می سازد
استفاده از شیشه های خمیده، امکان ایجاد اشکالی بر مبنای خطوط جریان را فراهم ساخت
مثال معروف در این زمینه، تناسب بین شیشه و قطعات صلب در خودروهای اسپورت و خودروهای کار کوچک است. در خودروهای اسپورت، سطوح شیشه ای در قیاس با اجزای صلب و مات فلزی، اندازه کوچکتری دارند. پنجره ها، خصوصاً پنجره های جانبی در ارتفاع نهایی محدود خودرو نقش اندکی داشته و از سمت افقی، احساس گسترش بدنه را القا می کنند که معادل است با پویایی و سرعت. کاربرد دقیقاً متضادی در خصوص مسافربرهای درون شهری وجود دارد. این خودروهای کوچک از فضاهای شیشه های بلندتری استفاده می کنند تا به وجه عمودی قوت بخشند و حس دیداری را افزایش داده و تصور فضای گسترده را در ارتفاع نهایی کوتاه تر ایجاد کنند. زبان رسمی مشابهی در ترکیب بندی ظاهری دسته معروف Voitures a vivre MPVهایی (نظیر رنو Espace، و یا حتی فیاتMultipla) کاربرد دارد که به بهترین شکل بیانگر پیام «خودرویی برای زندگی» است.
رنو Espace
فیات Multipla
تناسب بین اجزای صلب و شفاف، تعیین کننده درک کلی از حجم خودرو است. دلیل اصلی اینکه چرا بعضی خودروها، بزرگ تر یا کوچک تر از آنچه که در واقع هستند به نظر می رسند نیز همین است. استفاده مناسب طراح از این مفاهیم، می تواند به فرمی مشخص منجر شود که مشخصه های مورد نظر را با هم یکپارچه می سازد. به عنوان نمونه، لیموزین بزرگی که حجم خود را پنهان می کند (BMW سری 7 و مرسدس کلاس S در نظر بگیرید)، یک خودروی کلاس A که جادارتر از رقیب خود به نظر می رسد، یا خودرویی که گرچه به کلاس مشخصی تعلق دارد، اما تا حدی در کلاس بالاتر بازار شمرده می شود.
BMW سری 7
مرسدس بنز S-Class
طرح هایی از خودرو که بیشتر به جنبه صلب تمایل دارند تا به وجه شفاف، ظاهری عضلانی را به وجود می آورند که نتیجه آن فراهم کردن احساس دیداری استحکام و ایمنی است. صورت قالب طراحی خودروهای آلمانی این گونه است که آنها را با توجه به شکل بدنه، به صورت خودروهایی ایمن و با اطمینان خاطر باز می نمایاند. در نقطه مقابل، در طرح بیشتر خودروهای فرانسوی، از سطوح شیشه ای بزرگ تری استفاده می شود که به بهترین شکل با ویژگی های ملیتی زیبایی مداری آنها متناسب است. تناسب، تنها با هویت ملی محصول مرتبط نیست بلکه هویت مشخص برند را نیز دربر دارد. شیشه های جانبی باریک و کمربندی شکل مترادف با هویت اسپورت آلفارومئو است، درحالی که عکس آن درخصوص پژو/سیتروئن کاربرد دارد.
گرچه به جز شفافیت، شیشه در بیشتر شرایط نوری یکی از خواص اولیه خود را به عنوان یک ماده آشکار می سازد، سطح صیقلی آن به طور ثابت نور و تصاویر محیط پیرامون را باز می تاباند. همان طور که در دیدگاه معماری فرم اثر ترکیب احجام است، در طراحی خودرو نیز فرم ها از میان سطوح و بازتابش های بدیع شکل می گیرند. سطوح شیشه ای با سطوح فلزی بازتابنده بدنه خودرو با هم وجودی یکپارچه را تشکیل می دهند که با به کارگرفتن بازتابش، شکل نهایی خودرو را تقویت می کنند. بدون شک این موضوع جذاب ترین موضوع درخصوص نقش شیشه در ترکیب طراحی خودرو است. به رغم شباهت های عمومی بین طراحی خودرو و معماری درخصوص اصول اولیه متداول ایجاد فرم، تفاوتی اساسی در استفاده از شیشه در آنها وجود دارد. در حالی که بیشتر مواد ساختمانی (که کاملاً جامدند) سطوح خشن غیر بازتابنده ای دارند و به همین جهت طراحی ساختمان بر سطوح شیشه ای متمرکز است (که فضای شفاف خالی را پوشش می دهد)، موقعیتی کاملاً متفاوت در طراحی خودرو وجود دارد. در اینجا هر دو فضای پر و خالی از مواد بازتابنده تشکیل می شوند، بنابراین خلاقیت فقط شامل تمرکز اجسام شفاف و جامد نیست بلکه همزمان یکپارچگی بازتاب تصاویر را نیز دربر دارد. بازتابش نور و تصاویر به طور ثابت با عبور خودرو تغییر می کند و علاوه برآن قوت بیشتری به حرکت بخشیده و توهمی از تغییر را خلق می کند که بخشی جدایی ناپذیر از طبیعت خیالی یک خودرو است (در واقع، ادراک ما از خودرو با خیال پرداری آمیخته است.)
در نهایت، با درنظر گرفتن موضوع بازتابش ها، معمولاً در وسایل نقلیه عمومی استفاده گسترده ای از شیشه برای بازتاب تصاویر پیرامون چشم انداز شهری نمود دارد. به این ترتیب، برامدهای نامتناسب دیداری که برخاسته از استفاده از سیستم های حمل و نقل مدرن در محیط های سنتی است، حذف می شود و ترامواهایی مانند آنچه که در شهرهای استراسبورگ و میلان وجود دارند، به طوری متناسب در مراکز شهرهای تاریخی مدفون می شوند.
راه های ارتباطی: اینستاگرام | کانال تلگرام | فیس بوک | تماس با ما |