به نظر من راه های متنوعی برای سبک زندگی وجود داره که در ایران به دلیل شرایط اجتماعی و اقتصادی این موضوع اصلا مطرح نیست. دوستانی که در خارج از کشور و به خصوص اروپا تحصیل می کنند متوجه میشند که افراد به هیچ وجه دنبال مدرک نیستند و به خصوص دکترا خوندن فقط مختص کسانیه که علاقه زندگیشون رو در کتاب خوندن و مطالعه و مقاله پیدا کردند؛ در حالی که در ایران به خاطر یک ترس از موقعیت اجتماعی و وضعیت شغلی در آینده، همه چشم بسته تا جایی که بتونند پیش میرند و هرجا که نتونستند ادامه بدن، تازه به فکر میافتند که حالا چطور باید زندگی کرد و این ترس، ترسیه که به نظر من در نسل ما بسیار شدید شده و احتمالا در نسل پدران و مادران ما به این شدت نبوده.
به هرحال، به نظر من ادامه تحصیل در درجه دکترا و با یه کم تخفیف در فوق لیسانس، به شرطی میتونه به رضایت از زندگی کمک کنه که شما علاقه زندگیتون رو در مطالعه و تحقیق پیدا کرده باشید؛ وگرنه یک جایگزین بسیار مناسب برای ادامه تحصیل، میتونه سریع وارد شدن به بازار کار و کسب تجربه کار حرفه ای باشه که لذت مخصوص خودش رو داره و احتمالا برای افراد بسیار بیشتری، لذت بخش تر از تحصیل بی هدف و بدون لذت خواهد بود.
در مجموع من فکر می کنم که انسان ها نه تنها در موضوع درس، بلکه در کل زندگی ها دچار یک نوع توهماتی هستند که تو این مطلب به طور کامل تری این موضوع رو شرح دادم. خوشحال میشم اگر حوصله داشتید، سر فرصت این مطلب طولانی رو بخونید و نظراتتون رو بنویسید.
http://einshinghaf.persianblog.ir/post/172