آرته پوورا گرایشی از هنر جدید است که در آن صرفاً از مواد اولیه ی بی ارزش روزمره همچون خاک، ترکه های چوب، کهنه یا روزنامه استفاده می شود . هدف این جنبش از یک سو نفی و ابطال ارزش گذاری تجاری در دنیای هنر، و از سوی دیگر از میان برداشتن مرزهای قراردادی بین هنر و زندگی روزمره بوده است. چهره های اصلی این جنبش عبارتند از: مایکلانجلو پیستولتّو، ژنیس کونلیس، جووانی اَنسلمو، جوزپّه پنونه، جولیو پائولینی، ماریو مرز، لوچانو فابرو و گیلبرتو زوریو.
عبارت آرته پوورا را، که در ایتالیایی به معنی «هنر فقیر Poor art» است، نخستین بار جرمانو چلانت، منتقد ایتالیایی، در سال ۱۹۶۷ به کار برد. او چند نمایشگاه در حیطه ی این موضوع برپا کرد و کتابی با عنوان آرته پوورا (۱۹۶۹) نیز تالیف کرد. این عبارت غالباً با تسامح به کار رفته و دایره ی وسیعی از فرم های هنری همچون حادثه ی هنری، چیدمان Intsallation و هنر ارضی Land Art را دربر گرفته است.
از پیشگامان آرته پوورا، آلبرتو بورّی (۱۹۹۵-۱۹۱۵)، نقاش ایتالیایی بود که در جنگ جهانی دوم اسیر و در امریکا زندانی شد. او در زندان شروع به نقاشی کرد و به ناچار از هر ماده ای مثل گونی و کاغذ پاره که به دستش می رسید استفاده کرد. هنرمندان آرته پوورا، اندیشه ی دیرپای "ماورایی بودن، بی زمان بودن و برتر از واقعیت بودن هنر" را با موفقیت به چالش کشیدند. مثلاً اثر جووانی اَنسلمو با عنوان ساختاری که می خورَد، ناپایدار و خراب شدنی بود. این اثر متشکل از دو سنگ بود که کنار هم قرار گرفته و هنرمند در بین آنها سبزیجات و میوه فرو می کرد که به مرور گندیده و به زوال و انهدام اثر منتهی می شد.
ساختاری که می خورد - جووانی آنسلمو
استفاده از مواد اولیه ی زنده را به بهترین وجه می توان در چیدمان های ژنیس کونلیس Janis Konellis دید، مثلاً در یکی از آن ها، طوطی ماکائوی زنده ای با رنگ های تند و درخشانش رو به روی یک تابلوی نقاشی نشسته است، که هنرمندی خواسته نشان بدهد که رنگ های طبیعت شاداب تر و سرزنده تر از هر گونه نقاشی است. از دیگر اهداف هنرمندان این حرکت، زیر سؤال بردن اندیشه ی قراردادی "یگانه بودن اثر هنری" است. مثلاً در چیدمانی از پائولینی با عنوان محاکات (Mimesis)، دو مجسمه ی قالب گیری شده از یک اثر هنری کلاسیک، روبه روی هم قرار گرفته اند؛ گویی با هم به گفتگو نشسته اند.
Mimesis اثر پائولینی
خصلت شورشی این جنبش، تا حدودی از فضای سیاسی اواخر دهه ی ۱۹۶۰ مایه گرفته بود. به ویژه شورش دانشجویان پاریسی در سال ۱۹۶۸ و مخالفت های گسترده با جنگ ویتنام. در ۱۹۶۵ چیدمان پیستولتّو با عنوان ویتنام اثری ضدجنگ بود که یکی دیگر از دغدغد های جنبش آرته پوورا را به نمایش می گذاشت: تمایل به برقراری ارتباط دو سویه (تعاملی) بین اثر و تماشاگر. در این اثر چهره ها و تصاویری بر روی آینه ها چسبانده شده بود، و بیننده با دیدن آنها، خود به بخشی از اثر تبدیل می شد. محتوای سیاسی این اثر بسیار آشکار بود، حال آن که آثار کونلیس، با ارائه دادن مجسمه های کلاسیک تکه پاره شده، اشارتی پنهان به از هم پاشیدگی و تکه پاره شدگی تمدن غرب داشت.
ماریو مرز Mario Merz به شیوه های زندگی در تمدن های کوچ نشین توجه نشان داد، زیرا بر این باور بود که آن ها در هماهنگی و مسالمتی با طبیعت به سر می برند که در جوامع غربی از دست رفته است. برای گرامی داشت این هماهنگی، او مجموعه ای کلبه ی اسکیمویی (ایگلو igloo) ساخت که نمادی از قدرت یک جامعه در توانایی انطباق یافتن با شرایط سخت محیطی است. ایگلوهای مرز از مواد و مصالح بسیار متنوعی ساخته شده بودند، از فلز، شیشه و لامپ نئون گرفته تا چوب و خاک.
نمونه ای از Igloo های ساخته شده توسط Mario Merz
گر چه جنبش آرته پوودا پیوستگی نزدیکی با هنر مفهومی دارد، اما باید اذعان کرد که آثار هنرمندان آن بی تردید کیفیت بسیار شخصی دارد. آن ها در ایتالیا و دیگر نقاط اروپا و امریکای شمالی، نمایشگاه های بسیار برپا کرده اند و نقشی مؤثر در جریان هنر پیشرو قرن بیستم داشتند؛ اما به هر حال این اندیشه که چنین هنری بتواند ارزش گذاری های تجاری در عالم هنر را براندازد، با شکست مواجه شد، زیرا دلالان هنری همچنان موفق شدند بسیاری آثار از این زمره را که هیچ گونه ارزش مادی نداشتند، با موفقیت به فروش برسانند.
برای دانلود معرفی کامل این سبک به زبان انگلیسی اینجا کلیک کنید.
منابع:
http://www.tandismag.ir/Archive/Archive.aspx?id=3&C=85&T=1145
http://www.tate.org.uk/search/povera
+ ویرایش ادبی و افزودن تصاویر
راه های ارتباطی: اینستاگرام | کانال تلگرام | فیس بوک | تماس با ما |