ارسال کننده: هادی خالقی
تاریخ: 1387/04/16
تعداد بازديد : 3965

ادراک فضا، سرعت و ایمنی:
اندازه پنجره خودروها، تنها بیانگر گونه شناسی و هویت خودرو در ارتباط با استایل آن نمی باشد بلکه علاوه بر آن ادراک ذهنی راننده و سرنشین را از فضای داخلی، سرعت و امنیت شکل می دهد.

استفاده از شیشه های بزرگ معمولاً در وسایل حمل و نقل کوچک که برای سفرهای روزانه از شهر به حومه آن به کار می روند متداولند تا احساس بزرگی فضا را به طور ذهنی در محیط منقبض داخلی ایجاد کنند. این احساس همچنین در مواردی در انواع دیگری از خودروهای عمومی مانند MPV هایی که پیش تر نیز به آنها اشاره شد کاربرد دارد که استفاده از آنها درخصوص قابلیت های دیداری و اسکان باشد. اغلب ممکن است روشنایی فضای درونی بخشی از هویت برند برای برخی از سازندگان محسوب شود، در حالی که گروه دیگری از آنها، به کارگیری فضای داخلی بسته و محفوظ و ارائه ظاهر خارجی ستبر را که هر دو حس ایمنی بیشتر را القا می کند، ترجیح می دهند. این ویژگی ها که نوعاً در خودروهای معتبر آلمانی نمود دارند، اغلب با استفاده از پنجره های کوچک، چشم انداز محدود و مواد تیره ای که ظاهری برجسته تر دارند، بیان می شوند.

از سوی دیگر، اندازه پنجره بیانگر درک سرنشین از سرعت است. پنجره های کوچکی که با محدودیت دیداری، اطلاعات تصویری و اشیای متحرک کمتری در اطراف مترادف هستند، باعث ایجاد درک کمتری از سرعت و سفری آرامش بخش می شوند. این خود دلیل دیگری است که چرا خودروهای سریع، پنجره های کوچک تری دارند. گرچه دیدگاه جالب دیگری نیز در مفهوم خودروهای اسپرت نمود دارد که مطابق با آن با به کاربردن سطوح شیشه ای بزرگ سرعت بیشتر احساس می شود و در حالی سبب لذت بردن بیشتر از رانندگی سریع می شود که سرعت نسبی واقعی چندان هم بالا نیست.

این مفهوم ممکن است به عنوان جنبه ایمنی نیز معرفی شود. وجود نوعی از ایمنی درونی، ذهنی و غیرقابل اندازه گیری را درنظر بگیرید که مستقل از معیارهای قراردادی فعال یا منفعل ایمنی خودرو است. باید گفت ایمنی بیشتر از اینکه به عوامل احساس ذهنی ایمنی مربوط باشد به خودرویی مربوط است که از گرایش راننده به سرعت، جلوگیری کند. با ایجاد دید مناسب برای راننده درک مضاعفی از سرعت برای وی ایجاد می شود که او را در برابر ریسک های پیش رو حساس تر و مسئولیت پذیرتر می سازد.

دید افزایش یافته به دلایل دیگری نیز مزیت بخش است. افزایش برخورد دیداری با عابرین پیاده و دیگر رانندگان، بویژه درخصوص خودروهای شهری، راننده را از نظر اجتماعی نسبت به تبعات رفتارش حساس تر و آگاه تر می سازد. تحقیقات از دارندگان خودروهای Twingos، فیات 500s، پانداز و نیسان Micras (تصاویر 14 تا 17) در سه شهر سوئیس که توسط «پاسکال آمفوکس» از Ecole Polytechnic Federale لوزان صورت گرفت، نشان داد که رانندگان «کیفیت شهری ویژه ای» را به این نوع خودروها نسبت می دهند. این موضوع دارای جنبه های گوناگونی است. راننده به وسیله محیط جذب شده است. وی به دلیل شفافیت و چالاکی خودرو، احساس برخورد مستقیمی با چشم اندازهای شهری دارد که احساس رابطه ویژه ای را با رانندگان دیگر وسایل حفظ کرده و خودروهای کوچک تر را نیز درنظر نگه می دارد. او همچنین به صورت حقیقی یا خیالی، درگیر گفت و گویی با عابرین می شود. به بیان دیگر، رانندگان خودروهای بزرگ گرایشی نسبت به فاصله، محافظت یا حتی جداسازی از محیط را به نمایش می گذارند. به همین خاطر، می توان این طور نتیجه گرفت که رابطه شکل گرفته ای بین شیشه به عنوان ابزاری شفاف و خلق خودروهایی ایمن ودوست داشتنی وجود دارد.

نسیان Micra
نیسان MIcra

در نهایت، دید مناسب تنها به طرف بیرون نیست بلکه از طریق سایر خودروها نیز درخصوص ایمنی قطعیت دارد زیرا به راننده اجازه می دهد در تراکم ترافیکی ببیند و نسبت به آنچه کمی دورتر از خودروی وی رخ می دهد آگاه باشد تا احتیاط های لازم را لحاظ کرده یا واکنش های سریع تری نشان دهد.

فضای عمومی و خصوصی:
هر سازه قابل سکونت، خواه ساکن باشد و خواه متحرک، مرزی فیزیکی بین فضای عمومی و خصوصی به حساب می آید. فضای داخلی منازل در واقع چیزی به جز فضاهایی خصوصی نیستند که امکان انجام فعالیت های شخصی را که برای روح و روان انسان اساسی است، فراهم می آورند و یا به بیانی دیگر، آسایش روحی سازگار با طبیعت انسانی را میسر می سازند. شیشه، وسیله ای است که در صورت تمایل، امکان تماس دیداری محیط داخلی را با فضای خارج میسر می سازد. در حالی که خصوصی سازی برای خانه ها کاملا سازگار است، سایر اماکن شرایط مشابهی ندارند. فضای داخلی خودرو نه می تواند به طور کامل خصوصی باشد و نه یک فضای عمومی محسوب می شود. در شرایط عادی به ویژه هنگامی که در محیط های شهری خودروها بسیار نزدیک به هم در حرکتند، رانندگان و سرنشینان آنها می توانند یکدیگر را ببیند. به سختی می توان از نیاز سرنشینان به فضای خصوصی صرف نظر کرد و این موضوع یکی از مزایای عمده خودروهای شخصی در مقایسه با وسایل حمل و نقل عمومی است. استفاده از شیشه هایی خاص می تواند امکان تماس دیداری محیط داخل خودرو با خارج آن را فراهم سازد. این در حالی است که عکس آن را امکان پذیر نمی سازد. به همین دلیل است که لیموزین های آمریکایی از شیشه های تیره استفاده می کنند تا از دیده شدن رانندگان و سرنشینان خودرو که اغلب اشخاص مهمی هستند جلوگیری شود.

رانندگی در حالت عمومی، یعنی آنچه را که در شبکه های جاده ای اتفاق می افتد و در تعامل با سایر وسایل نقلیه است، درنظر بگیرید. در این حالت، بحثی اخلاقی درخصوص اینکه راننده باید در معرض کنش های دیداری قرارداشته باشد یا خیر، ایجاد می شود. عایق سازی دیداری بیانگر نوعی رفتار اجتماعی است که بر اثر احتمال آزار به خاطر رفتار غیرقابل قبول، به وجود می آید.

در برخی مواقع، هنگامی که خونسردی خود را در ترافیک از دست می دهید، آنچنان نگاه توهین آمیزی به رانندگان دیگر می اندازید که حتی با بدترین دشمن خود نیز به این گونه رفتار نمی کنید. بعد از آن، به طور غیرمعمول بعضی از رانندگان به تدریج خشمگین تر شده و سپس تمام چیزی که احساس می کنند، شرم و تمایل به ممانعت از ادامه تماس رودررو است. این نوع رفتار رانندگان که شاید در کشورهای آمریکای لاتین شایع تر باشد، تحت سرفصلی به نام «خودرویی برای یک دوست» به عنوان جزئی از دستورالعملی است که به دانشجویان طراحی آموخته می شود. ایده اصلی این پروژه، در واقع بر این مطلب استوار است که هنگامی که شما با یک خودروی بدون سقف رانندگی می کنید یا حتی از خودروهای عادی استفاده می کنید که نیمی از فضای ظاهری آنها پوشیده از شیشه است، نمی توانید خود را از باقی جهان منفک بپندارید. در اینجا، از شفافیت به عنوان ابزاری برای از بین بردن فضای خصوصی استفاده می شود تا برای راننده آگاهی اجتماعی بیشتری به وجود آورد.

درست در نقطه مقابل، در مفاهیم طراحی خودرو، نظر دیگری وجود دارد که از شکل ظاهری صلب و تهاجمی استفاده می شود و این مهم با استفاده از سطوح شیشه ای کوچک حاصل می شود. این تناقضات که به تازگی در هر دو منظر پروتوتایپ و خودروهای مفهومی در دوره های طراحی خودرو ارائه می شوند، ممکن است به عنوان واسطه هایی برای بیان روندهای اجتماعی- فرهنگی در عدم قطعیت، حس تدافعی و حتی ترس از آینده ای درنظر گرفته شوند که مصداق این جمله معروف شاعر معروف فرانسوی «پل والری» است که می گوید: «بیش از آن چیزی که قبلاً بوده، نخواهد بود.»

بنابراین، می توان نتیجه گرفت که نقش شیشه از ماده ای متناقض که از دیدگاهی نامرئی یا بازتاباننده می شود و در عین حال که اجازه عبور نور را می دهد از گذر آب و هوا و انرژی و سروصدا جلوگیری می کند فراتر می رود. جدا از مسئله تفکیک انتخابی که می تواند یک محدودیت باشد یا نباشد، شیشه تمام عمومیت فضا را تعریف می کند، زیرا مرز شفاف بین حریم خصوصی و عمومی است که می تواند رفتارهای اجتماعی را تقویت یا سست نماید.

خم شیشه؛ خطوط جریان و آیرودینامیک:
شاید هیچ چیزی در فناوری شیشه، به اندازه خم شیشه ها در ترکیب بندی فرم خودرو تأثیرگذار نبوده است. شیشه های خمیده، تا نقطه ای کلیدی در تاریخ، در مورد دو مفهوم خطوط جریان (به عنوان موضوعی تاریخی) با تأکید بر وجه زیبایی و آیرودینامیک (به عنوان موضوعی علمی برای کاهش نیروی پسا) رشد کرده است.

مفهوم خطوط جریان در اواخر قرن بیستم نمایان شد. هنگامی که تحقیقات در خصوص خودروهای مسابقه برای افزایش سرعت با کاهش مقاومت هوا آغاز شد و سازندگان خواستند تا شکل ظاهری و استایل خودرو را به عنوان ابزاری برای بهینه سازی فروش آن لحاظ کرده و مصرف کنندگان را از گذراندن نیازمندی های روزمره به فضایی جدید سوق داده و ذائقه آنها را با طعم های جدیدی آشنا کنند. گرچه نخستین خودروهایی که با مفهوم جریان ساخته شده بودند، شیشه های جلویی V شکل داشتند. شیشه های جلو خمیده نیز در ایده های اولیه خودروها از اواخر دهه 30 وارد شدند. در دهه 50، شیشه های جلویی که از کناره ها خمیده بودند، به رغم تمامی دشواری های تولید و مشکلاتی که درخصوص واپیچش نوری به وجود می آوردند، به صورت نماد تجاری گویش زیبایی مداری بر بازار آمریکا حکمرانی می کردند. خطوط جریان برای منتقدین، تقریباً مترادف جمله عامیانه «ساخت دیترویت» محسوب می شد. اروپا، استفاده از شیشه خمیده را بسیار مخفیانه و بی سروصدا دنبال می کرد تا به توازن مناسبی در زیبایی خودرو به عنوان مصداقی از یک مجسمه هنری دست یابد. نتایج این گونه پیکره سازی های حیرت آور نظیر سیتروئن معروف مدل DS19 بدون استفاده از قابلیت های خم در شیشه، به سختی قابل حصول بود. شیشه های خمیده، نمای قسمت بالایی سازه خودرو را به کلی تغییر دادند، امکان افزودن فضای داخلی بیشتر را به اتاق آن خودرو فراهم کرده و برای طراحان این امکان را به وجود آوردند که خطوط بدنه را پیوسته تر و ملایم تر خلق کنند.

امروزه، هدف تحقیق در زمینه کاهش نیروی پسا، بهینه سازی کارایی است، نه افزایش سرعت. در این مرحله، حتی اگر دغدغه های دهه 70 و 80 نیز برطرف شده باشد، این موضوع با توجیه بوم شناسی و سیاست های زیست محیط، هنوز تازه باقی مانده است. بیانیه رسمی قبلی مرتبط با موضوع خطوط جریان به دو جز تقسیم شده است: از یک سو، شکل قابل تشخیص فیزیکی مطرح است که کمترین مقاومت را در برابر هوا ارائه می کند و از سوی دیگر، فرمی که در واقع به نظر می رسد. بنابراین، طراحی خودرو توانسته است از همگونی و تناسب حجمی و پویایی غیرتهاجمی خطوط جریان، به اشکال گوه ای غیرهمگونی برسد که همچنان آیرودینامیک بوده، اما برای عملکردهای معاصر و نیازهای زیبایی مداری نوین مناسب باشند. در این راستا، خم شیشه از بزرگنمایی گذشته رها و به ابزاری طلایی تبدیل شده است که بینابین چشم پوشی از مقاومت، ظاهری نپیچیده، ساختاری ساده و کیفیت زیبایی مداری قرار دارد.


شیشه و گونه شناسی خودرو:
در سطور قبلی، به نقش مشخص شیشه در تعریف تفاوت های گونه شناسی خودرو (از خودروهای شهری و مسافربری گرفته تا انواع خودروهای چندمنظوره MPV و خودروهای اسپورت) اشاره شد. در واقع، برخی موارد اضافی کاربرد شیشه در خودروهای مفهومی را که توسط فرم های جایگزین فرهنگی الهام می شوند، آزمودیم. به سختی می توان مثال بهتری از خودروی شهری Quasar در کاربرد شفافیت در خودروها یافت. این نمونه دهه 60 که در لندن توسط طراح و آرشیتکت معروف «قیصرخان» ارائه شد، در واقع اتاق شیشه ای چرخ داری است که کمترین رویکرد (با بیشترین ضربه) را درخصوص تصویر وسایل نقلیه شهری نشان می دهد. به دلیل فرم شفاف این خودرو که موجب چشم پوشی از شناخت سلول بدنه شده و هر نوع جدایی بین محیط خارجی و داخلی را منسوخ کرده و در عین حال مسافرانی را که لباس های مد روز پوشیده اند، کاملاً در معرض دید قرار می دهد، کاملا با روندهای اجتماعی-فرهنگی معاصر در رقابت است.


خودروی شهری توسط قیصرخان

دیدگاه جالب دیگری در زمینه موقعیت های اجتماعی که به طور آشکار توسط ارزش های اجتماعی دوره مشخصی جانبداری می شوند «Kar-a-sutra» ماریو بلینی است که در 1972 ارائه شد. این مفهوم، مربوط به همان چیزی است که طرح MPVهای دهه 80 بر مبنای آن الهام شده است. طرح مذکور با برقراری ارتباط بین زندگی و سفر سر و کاردارد و به خودرو به عنوان یک قلمرو نگاه کرده و ریشه در فرهنگ مدرن غربی دارد. حضور شفافیت و نور در این مفهوم اساسی است.

مفهومی که در آن، معنای محیط داخلی تطابق پذیر وجود داشته و از تزئیناتی استفاده می کند که به جای مطابقت دادن مردم با آنها، متناسب با موقعیت های اجتماعی ساخته شده اند.

به نظر می رسد فضاهای شیشه ای بزرگ در آخرین مدل مفهومی خودروی سیتروئن به نام «Osmose» به این منظور به کار گرفته شده اند تا منظور از گونه ای وسیع تر را که احساس مسئولیت بیشتری را در نوع استفاده به همراه دارد برجسته تر سازد. این خودرو به سوی دنیای بیرون گشوده است و وضعیت عابرین پیاده یا سرنشینان سایر وسایل نقلیه را که دائماً در حال تغییرند بازمی نمایاند. این خودروی مسافربری گونه جدیدی از ارتباط بین مسافران و سرنشینان وسایل نقلیه را بنیان می نهد و احساس حرکت را بین مردمی تقسیم می سازد که در محیط هیچ وجه اشتراکی جز حرکت به سمت و سویی واحد ندارد.

چشم انداز مدرن «خودرویی برای زندگی» مانند آخرین مدل Chappo نیسان به این صورت نمود یافته که از شیشه هایی گسترده روی سقف استفاده شده در حالی که از محصولات مشابه اغلب دو Sunroof دارند.


نیسان Chappo

تحقیقات توسعه یافته ای که به نظر می رسد در زمینه نوع شناسی خودروهای جدید در آینده ای نزدیک پدیدار شوند، بر مبنای دوره های طراحی خودرو است که به خوبی بنیان گذاری شده اند. مفهوم ناب استفاده از شیشه را می توان در «وسیله نقلیه کاملا توریستی» کونینگ یافت که در سال 2000 در نمایشگاه فارغ التحصیلان طراحی صنعتی دانشگاه کاونتری ارائه شد. درو تا دور این خودرو با شیشه پوشانده شده بود تا امکان تماشای مناظر اطراف برای جهانگردان میسر باشد. دانشجوی PCA «پییراولیور گارسیا» با خودروی خود به نام «خودرویی برای تماشای لندن» گامی فراتر رفت و شیشه های جلو را با نمایشگرهای تصویر ترکیب کرد تا اطلاعات کاربردی نظیر نقشه ها، تاریخچه ها، موزه ها و... را نیز نمایش دهد. تورکل دومرس از RCA، خودروی خود را که پر از شیشه جلو بود و به کاربران اجازه می داد در تعامل و جست و جوی چشم اندازهای شهری برآیند، بر مبنای پنل های خارجی ای بنیان نهاد که شفافیت متغیر و صفحه های نمایشگر داشتند.

تحقیق و توسعه در بخش خودرو امروزه به سمت زمینه های تلماتیک، ITSها و بزرگراه های خودکار در حرکت است. اگر خودروها در آینده نزدیک به جای نیاز به راننده به طور خودکار به وسیله سیستم های راهبری هوشمند هدایت شوند، ارتباط دیداری با محیط خارج به منظور رانندگی دیگر موردنیاز نخواهد بود. اما به دلایل اجتماعی و روانی، بسیار بعید است که خودروهایی فاقد هرگونه پنجره نظیر «مفهوم 2096» که توسط بخش طراحی خودروی دانشگاه کاونتری در 1996 به عنوان نمونه ای از خودروهای 100سال آینده ارائه شد، خلق شوند. دقیقاً برعکس، توسعه در اتوماسیون ممکن است امکان استفاده گسترده تر از شیشه را فراهم سازد، زیرا سرنشینان می توانند با خاطری آسوده، از مسافرت و مناظر اطراف لذت ببرند.

به دلیل پیشرفت های مداوم فنی، شیشه عملکردهای بسیار متنوع تری را نسبت به کاربردهای اولیه عهده دار است: شیشه هایی با شفافیت متغیر (الکتروکرومیک) که درجات قابل تنظیم خصوصی سازی فضای داخلی خودرو را میسر می سازند، شیشه های عقب گرمکن دار که آنتن های رادیویی را دربردارند، شیشه های بازتاباننده گرما که پرتوهای مادون قرمز را بازتابانده و شیشه های ضد نفوذ و آب زدا که بزودی از راه خواهند رسید و آب از روی آنها به بیرون خواهد غلتید. با درنظر گرفتن این موضوع که امروزه شیشه می تواند به اشکال بسیار پیچیده ای تولید شود، انتظار می رود آزادی عمل بیشتری برای طراحان در خلق فرم های خودرو وگونه شناسی آنها فراهم شود و به این وسیله، شیشه نقش خود را در طراحی و استایل خودرو تحمیل کند.

--> لینک بخش اول مقاله

منبع: http://www.sanatekhodro.com/Template3/News.aspx?NID=1462
+ افزودن تصاویر

تهیه شده در: https://www.newdesign.ir/content/?id=315&rnd=2293

نظر بازديدکنندگان (1)


مطالب مرتبط:
راه های ارتباطی:
اینستاگرام | کانال تلگرام | فیس بوک | تماس با ما