نوآوری هیچ گاه به گونه ای سیستماتیک، هدفمند و سازمان یافته شکل نمی گیرد. بیشتر نوآوران، پدیده های خود را در اثر شانس و جرقه یکباره شانس و هوششان ارائه نموده اند و نه با پشتکار و زحمت زیاد؛ بسیاری از نوآوری ها قابل تدریس و یادگیری نیست چرا که راه وروش مناسبی وجود ندارد که به افراد یاد بدهیم چگونه باهوش و ذکاوتمند باشند.
بزگ ترین فرد هوشمند جهان "لئو ناردو داوینچی" است. در هر صفحه از یادداشت های او می توان انبوهی از اندیشه ساخت چرخبال (هلیکوپتر) و زیردریایی را مشاهده کرد او می توانست با تکنولوژی قرن شانزدهم این اندیشه ها را به نوآوری تبدیل کند.
"جیمز وات" (مخترع موتور بخار از دیدگاه دانش آموزان) و "توماس نیوکامن" (مخترع موتور بخار از دیدگاه تاریخ دانان تکنولوژی) هر دو از نوآوران سیستماتیک و هدفمند بوده اند، اما "رابرت بوی" شیمی دان انگلیسی _ ایرلندی، یک شبه موتور احتراقی را اختراع نمود.
نوآوری هدفمند که در نتیجه تحلیل، سخت کوشی و کار سیستمی حاصل می شود را می توان به عنوان تجربیات نوآوری مطرح نمود ودر مورد آنها بحث کرد. تقریبا 90 در صد نوآوری های کارآمد و اثر بخش بر همین اساس صورت می گیرد.
اما اصول نوآوری چیست؟ قطعا نوآوران استثنایی نیز در صورت پیروی از این اصول می توانند اثر بخش باشند این اصول شامل دو دسته می با شند. تعدادی از آن مواردی که باید انجام دهیم و بخشی از مواردی که بهتر است انجام ندهیم. البته باید به این دو دسته سه شرط را باید اضافه کنیم.
آنچه باید انجام دهیم:
1- نوآوری سیستماتیک و هدفمند با تحلیل فرصت ها آغاز می شود. اولین قدم تفکر، در مورد آن چیزی است که آنرا منابع فرصت های نوآوری می نامیم. این منابع در محیط های مختلف دارای اهمیت متفاوت می باشند. برای مثال "جمعیت شناس" ارتباط چندانی با نوآوری فرآیندهای صنعتی ندارد.
2- نوآوری هم مفهومی است و هم ادراکی دومین اصل اجباری در نوآوری همانا سرکشی، سوال کردن و گوش کردن می باشد. نوآوران موفق از هر دو نیم کره مغز خود خوب استفاده می کنند. آنها به ارقام، آمار و مردم نگاه می کنند و تحلیل می کنند که "چه نوع نوآوری برای فرصت های موجود لازم است؟". آنها سعی می کنند تا انتظارات، ارزش ها و نیازهای مصرف کنندگان و استفاده کنندگان را درک کنند.
3- نوآوری اثر بخش باید ساده و هدف مند باشد؛ تنها باید به یک کار پرداخت. البته ساده نیست، هر چیز ساده ای ابتدا با مشکل مواجه می شود. بهترین نوآوری آن است که مردم درباره اش بگویند: عالی است، چرا ما تا به حال به آن فکر نکرده بودیم.
حتی نوآوری که یک بازار و مورد استفاده جدید ایجاد می نماید نیز باید به سوی کاربردی طراحی شده، صریح و مشخص سوق داده شود.
4- نوآوری های اثر بخش کوچک می باشند و بزرگ نیستند. زیرا آنها در یک جهت مشخص خواهند بود. ایده های بزرگ با برنامه ایجاد انقلاب و تحول در یک صنعت، احتمال موفقیت بسیار پائینی دارند.
5. آخرین مورد در این خصوص، هدف نوآوری در جهت رهبری است. نوآوری نباید الزاماً به خاطر تبدیل شدن به یک فعالیت بزرگ باشد. چون هیچ کس قادر به پیش بینی این مسأله نیست.
آنچه نباید انجام دهیم:
1- نباید سعی کنیم که باهوش باشیم. نوآوری ها توسط افراد عادی و معمولی صورت می گیرد و تنها احمق ها نمی توانند نوآوری داشته باشند.
2- نباید به فعالیت های متنوع وپراکنده پرداخت. فعالیت ها باید کانون مند باشند.
3. در آخر اینکه، نباید سعی کنیم تا برای آینده نوآوری نمائیم. باید برای زمان حال نوآوری کرد. نوآوری می تواند پیامد های بلند مدتی داشته باشد و شاید تا 20 سال آینده به بلوغ خود نرسد. در ابتدای دهه 70 کسی تصور نمی نمود که رایانه ها تا این اندازه بر چگونگی و روش انجام کارها تأثیر داشته باشد.
سه شرط:
متأسفانه غالباً مشاهده شده که به این سه شرط، کم توجهی می شود:
1- نوآوری کار است و به دانش نیاز دارد. نوآوران معمولاً از دیگر افراد با استعدادتر می باشند و درچند زمینه فعالیت می کنند.
2- برای موفقیت باید بر قدرت و توانایی خود تکیه کنند و به فرصت ها در طیفی وسیع تر بنگرند. سپس از خود سؤال کند که کدام یک مناسب من است.
3. در آخر اینکه نوآوری تأثیر است بر اقتصاد و جامعه، تغییری است در رفتار مصرف کنندگان، معلمین و کشاورزان و یا کل مردم؟ و یا اینکه تغییری است در یک فرآیند، در چگونگی کار کردن و تولید یا محصول کارآفرینی، باید نزدیک به بازار، متمرکز بر بازار ودر جهت بازارگرایی باشد.
راه های ارتباطی: اینستاگرام | کانال تلگرام | فیس بوک | تماس با ما |