ارسال کننده: alireza safarian
تاریخ: 1387/09/03
تعداد بازديد : 7063

چکیده:
فرهنگ هر جامعه عبارت است از ارزش هائی که اعضاء آن جامعه دارند و هنجارهائی که از این ارزش ها پیروی می کند و کالاهای مادی که تولید می کنند. کالاهای مادی از فرهنگ یک جامعه تأثیر گرفته و بر فرهنگ یک جامعه می توانند تأثیر گذار باشند. طراحان صنعتی به عنوان هنرمندانی که در تولید کالاهای مادی و مصنوعات مورد استفاده جامعه نقش اساسی دارند می توانند با نگاه درست به فرهنگ و درک عمیق مبانی ارزش های جامعه موجب احیا فرهنگی یک جامعه شوند. در این مقاله سعی بر آن داریم که تصویر روشنی از جهانی شدن فرهنگ و قابلیت های طراحان صنعتی ارائه نموده و تأثیر طراحی صنعتی بر مصنوعات مورد استفاده اعضاء جامعه و در نتیجه تغییر رفتار و هنجار های یک جامعه را مورد بررسی قرار داده و شاخص های مهم را در طراحی و ساخت یک محصول بر اساس فرهنگ یک جامعه ارائه دهیم.

کلید واژه:
جهانی شدن، فرهنگ، طراحی صنعتی، جامعه شناس هنر، هنجار ها، تولید محصول، جامعه ایران

مقدمه:
جهانی شدن امروز یکی ازمهم ترین مباحث حوزه علوم انسانی، اقتصاد، سیاست و فرهنگ به شمار می روند. جهانی شدن و جهانی سازی دو مفهوم کاملاً متفاوت است. اصطلاح جهانی شدن ابتدا از سوی کشورهای غربی و  آمریکا مطرح شده است (گل محمدی، احمد. 1381) همه ایدئولوژی های ادیان، مذاهب همه به نوعی رویای حکومت جهانی یا سیطره یک دین، فرهنگ و ایدئولوژی به جهان را دارند. حتی خود ما نیز مدینه فاضله اسلام و آنچه که حکومت صالحان برجهان می نامیم به نوعی تفکر جهانی سازی است پس جهانی شدن فی نفسه و در ذات خود بد نیست و ما از آن جهت به دیده مذمت و بدی به آن می نگریم که درجهت مدینه فاضله ما حرکت نمی کند.

جهانی شدن مفهومی است که به اعتقاد مخالفان و موافقان یک روندی است که از جائی آغاز شده و به سوی محقق شدن در حرکت است و آنچه که موافقان و مخالفان و دراین خصوص به آن اعتقاد دارند اصل روند نیست، بلکه چگونگی شدن، نیروی محرکه این روند و مقصد نهائی آن است. (گل محمدی، احمد. 1381) و آنچه که موافقان و مخالفان جهانی شدن برآن اعتقاد دارند. این است که قرار نیست همه انسان های روی کره زمین دریک کارخانه بازیافت مورد بازسازی قرار گرفته و به شکل تولید انبوه همچون آدم های آهنی یک شکل تولید شوند.

مارکس معتقد بود که طبقه برژوا در پی آن است که جهان را طبق شکل و الگوی خود بیافریند و کشورهای واپس مانده کشورهای پیش رفته را به چشم آینده خود می نگرند پس اگر می خواهیم الگوی حداقل جهان اسلام باشیم، باید چیزی باشیم که دیگران آرزوی شدن آن را داشته باشند. به همین منظور باید آرزوی کشورهای مسلمان دنیا را پیدا کنیم. حقیقتاً آرزوی آنها یک کشور حامی تروریست و خشونت، قهر با تمام دنیا نیست و این را هم مدنظر قرار دهید که همه مسلمانان جهان شعیه نیستند.

با این فرضیه که جهانی شدن، اتفاقی است که دیر یا زود خواهد افتاد و دربعضی ازحوزه ها مانند اقتصاد و سیاست به سرعت درحال گسترش است (زهرا حیاتی و محسن حسینی،1387)، و باتوجه به این که رشد فن آوری های ارتباطی و تنوع آن که دیگر هیچ مانعی را نمی توان در مقابل آن احداث کرد، درحوزه فرهنگ نیز این اتفاق بدون اراده ما اتفاق خواهد افتاد. می توانیم با استفاده ازهمین فن آوری های نوین که برخلاف وسایل ارتباط جمعی یک طرفه گذشته، تقریباً چندطرفه، شبکه ای و همگانی هستند، برجریان جهانی شدن فرهنگ تأثیر خودمان را با قدرت بگذاریم و درشکل گیری این تابلوی بزرگ نقاشی نقشی داشته باشم. به عبارت دیگر گره های بیشتری از میلیاردها گره این فرش بزرگ باشیم تا شاید درنقش کلی فرش نشان و اثری از فرهنگ جامعه ما به وجود آید. مفاهیم ملی و عناصر فرهنگی یک جامعه ابتدا باید مورد پذیرش عمومی جامعه مبداء قرار داشته باشد تا بتواند به جوامع دیگر نفوذ کند. فرهنگ تفریحات آمریکایی ابتدا درخود آمریکا به شدت نفوذ داشتند و سپس توانسته است به کشورهای دیگر نفوذ کند.

مشخصه های ملی درطراحی محصولات مادی مسلماً در آینده نزدیک ازبین نخواهد رفت برخلاف روند بسیار سریع جهانی شدن دردنیای اقتصاد و سیاست دنیای فرهنگ و هنر همچنان مقاومت می کند. عادات بسیاری مانند غذاخوردن، نوشیدن، شستن، بازی کردن، لباس پوشیدن همچنان متمایز مانده است.

پس برای اینکه بتوانیم به روح متحد و جمعی جریان جهانی تأثیر بگذاریم باید ابتدا زمینه نفوذ فرهنگی عناصر هویتی خود را درجامعه خود گسترش داد تا برآیند نیروهای درون جامعه هم جهت شده و نیروی پرقدرتی را فراهم کند. برای رسیدن به چنین هدفی شناخت عناصر فرهنگی و هویتی ملی اولین قدم در روند توسعه فرهنگی است.

ازآنجا که طراحی صنعتی به عنوان بخش مهمی از پروسه تولید انبوه کالاهای مادی به شمار می رود درشکل گیری نمادهای مادی دنیای آینده نقش به سزایی دارد. و می تواند کالا های مادی را از منظر فرهنگی طراحی و اثر ماندگار کالاها را بر روح روان جامعه بگذارد.

چهارچوب نظری:
اسلام بعد از گسترش امپراطوری خود درمناطقی، دارای نفوذ تاریخی و بدون بازگشت به گذشته بوده است که عناصر فرهنگی آن شباهت ها و نزدیکی هائی با عناصر فرهنگی سرزمین های اشغالی داشته است. (غلامرضا پیروز،1384) و درآنجا که، سعی نموده به زور لشگریان و فشار و اختناق اسلام را ترویج کنند نه تنها موفق نشدند بلکه پس از رفع زور و شمشیر جامعه به حالت قبل بازگشته است مثل اسپانیا.

اجبار فرهنگی همان گونه که درتاریخ چندین و چند بار تجربه شده است، فاقد امکان گسترش و ماندگاری است. اجبار فرهنگی پیروان دین موسی منتج به ظهور دین دیگری به نام مسیحیت شد سپس اجبار آموزهای مسیحی منجر به بروز رنسانس فرهنگی و در هم پیچیدگی قدرت کلیسا شد. اجبار فرهنگی آلمان نازی منجر به مقابله جهانی با این دیدگاه شد و امروز اصرار اصول گرایان اسلامی در خاورمیانه که سعی در اجبار فرهنگی دیگری دارند تمامی جهان مدرن را برعلیه خود بسیج کرده است.

جهان مدرنیته ازتمام ظرفیت های تکنولوژیکی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی در مقابل این اصول گرایان دینی قد علم کرده اند. این یعنی جهان مدرنیته از درون به تمدن و فرهنگ خود معتقد و مؤمن است.

همان طورکه می بینیم این جهان مدرنیته دارای فرهنگ های گوناگون، ادیان مختلف، نژادهای متفاوت و جفرافیایی بی شباهت به یکدیگر می باشد. آنچه که سرنوشت تمام این جهان را درمقابل اصول گرائی مذهبی یکی می کند. اجبار فرهنگی موجود در درون این اصول گرائی است. روح سرکش انسانی او را از بهشت بیرون راند؛ زیرا نمی خواست که در اجبار زندگی کند.

آنچه که آرزوی نهائی تمام تمدن های به وجود آمده در سراسر جهان بوده است، به وجود آمدن یک جامعه متحد که تحت لوای یک اراده اداره شود و آنچه باعث شده است که هیچ گاه تا کنون این اتفاق نیافتد، نبود قدرت یا پتانسیل لازم نبوده است بلکه روح اجبار به تبعیت از یک نوع نگرش خاص به زندگی از سوی بانیان این تمدن ها بوده است. اما آنچه که امروز باعث توفیق نسبی در گسترش جهانی شدن در دنیا شده است ارائه بسته های تمدنی مختلف در ظاهر که با استفاده از تمام ظرفیت ها ی بازاریابی و ظرافت های مدیریتی و همچنین اشراف کامل به خصوصیت های روان شناختی انسان بوده است و اجباری در کار نیست بلکه در معرض اتخاب انسان ها قرار می گیرد.

در خصوص جهانی شدن طی چندین دهه نظریه های بسیاری ارائه گردیده است ولی آنچه که به عنوان چهارچوب نظری این مقاله مورد استفاده قرار گرفته است گفته آنتنی گیدنز جامعه شناس مشهور است که اعتقاد دارد "جهانی شدن امتداد مدرنیته است و یک روند لاجرم است" که در طی حرکت جامعه بشری به سوی آینده منتظر کسی نمی نشیند و در تحول فرهنگی به هیچ تمدنی نیز رحم نمی کند.

جهانی شدن و تحول فرهنگی:
جهانی شدن منجر به گفتمان و تعامل فرهنگی بیشتر می شود. زیرا همین امروز هم تولیدکنندگان بزرگ دنیا برای فروش محصولاتشان به جنبه های فرهنگی بازار هدف توجه ویژه ای دارند چنان که به طور مثال شرکت نوکیا یکی از گوشی های خود را درسال 2003 مختص کشور چین طراحی مجدد کرده و با توجه به رنگ و فرم مورد علاقه چینی ها فرم آن را تغییر می دهد.

پس در روند جهانی شدن برخلاف نظریه پردازی مانند "لاتوس" که معتقد است جهانی شدن یعنی غربی شدن کل جهان. روند جهانی شدن درمسیر خود رو به آینده مجبور به احترام به خرده فرهنگ های قوی و قابل تأمل می باشد. به همین دلیل برای اینکه بتوانیم قدرت های بزرگ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را مجبور به احترام به عناصر فرهگی مان درروند توسعه جهانی بکنیم، نیازمند آن هستیم که ابتدا خودمان با قدرت به آن احترام بگذاریم. تخطئه عناصر فرهنگی ملی به جرم غیر مذهبی بودن آن و یا وابستگی به سلسله پادشاهان ما را درمقابل فرهنگ های پرقدرت دیگر بی دفاع خواهد کرد.

درایران دولت جمهوری اسلامی با ایدئولوژی خاص خودش و با تکیه پردرآمد نسبتاً خوب نفتی عدم وجود منتقدین مستقل سیاست های فرهنگی مختلفی را درطول سه دههء گذشته تجربه کرده است این ولیکن هنوز موفق به ایجاد یک فرهنگ ملی مبتنی بر آموزه های دینی مورد نظر بخش خاصی ازجامعه نگردیده است. چرا؟ به دلیل اینکه هویت ملی و ملی گرائی تیغی دولبه است که یک لبه آن همیشه به گردن دولت است و هیجان حاصل از ملی گرائی بزرگ ترین خطری است که یک دولت فاقد هویت ملی را تهدید می کند.

سه دهه سیاست های فرهنگی اجبار، طرد عناصر فرهنگی غیرمذهبی و توجه بیش ازحد درحوزه فرهنگ به شمایل مذهبی باعث حذف بخش عمده ای از پتانسیل و قدرت فرهنگی در تأثیرگذاری برروی حرکت جامعه گردیده است.

به ثمر نرسیدن سیاست های غلط فرهنگی به دلیل عدم آگاهی به ظرافت های فرهنگی سیاست گذاران به خصوص مجریان فرهنگی باعث رشد دادن فرهنگ عامه مردم به سمت اقشار مسن جامعه و دوری ازجوانان جامعه گردیده است این امر یک خلاء فرهنگی درجامعه ایجاد کرده است که این خلاء باعث مکش کردن فرهنگ های دیگر به درون جامعه می شود. این نفوذ فرهنگی ازخارج به داخل به دلیل خلاء موجود در جامعه می باشد نه تهاجم فرهنگی یا فشار از بیرون جامعه.

اصلاً درحوزه فرهنگ تهاجم فرهنگی موفق هیچ گاه درطول تاریخ اتفاق نیافتاده است و اگر با استفاده از ترس و وحشت و زور شمشیر غالب گردید پس از رفع شمشیر مجددا بازگشت به گذشته اتفاق افتاده است.

مزیت های نسبی:
هر کشور و ملتی دریک حیطه خاص صاحب قدرت و مزیت هستند و یا درطول قرن حاضر این مزیت را ایجاد و با توجه به توانائی های جامعه خود آن را پرورش داده اند.

چینی ها تبدیل به کارخانه بزرگ تولیدات صنعتی با قیمت ارزان شده اند.
هلندی ها خود را به مرکز گل و گیاه دنیا تبدیل کرده اند.
سوئیس کشوری است که موفق به ایجاد مزیت نسبی بالا درتولید و عرضه انواع شکلات و قهوه شده است.
آمریکائی ها مرکز تولیدات سرگرمی و تفریحات شده اند.
تایلند، مالزی، پاکستان، چین درحال رقابت برسر بازار تولید پوشاک هستند.
هندی ها درجریان تولید نرم افزارها و برنامه نویسی کامپیوتری دارند جایگاه خود را تثبیت می دانند. 
ایتالیائی ها و فرانسوی ها برسرجایگاه طراحی صنعتی و هنر درحال رقابت کردن هستند.
قطر درخاورمیانه به دنبال تبدیل شدن به مرکز اقتصادی چیزی شبیه بانک داری و بازار مالی سوئیس است.
آلمانی ها قدرت طراحی فنی و دقت خود را به رخ دنیا کشیده اند. و...

اما یران امروز دارای چه مزیتی است و بر سر چه درحال رقابت کردن است؟ {حذف}
ایرانی ها انسان هائی کارگر نیستند و درطول تارخ نیز نبوده پس نمی توانیم با چینی ها رقابت کنیم.
ایرانی ها دردنیا به چیزی شهره نیستند پس نمی توانند هلند یا سوئیس شوند.
زعفران و فرش ایران را هم کشورهای چون اسپانیا و افغانستان به نام خودشان درحال ثبت کردن هستند.

آنچه که ایرانی ها می توانند برآن اصرا کنند روح نوآوری و خلاقیتی است که در درون روح مغرور و سرکش انسان هایش نهفته است و خمیرمایه و نیروی بالقوه تمام هنرهاست. یکی از این رشته های هنری طراحی صنعتی که طراح کالاهای مادی برای رفع نیاز انسان ها است. جهانی شدن هنرمندان و طراحان ایران یکی از راه های تأثیر گذاری بر روند هویت جهانی است.

هویت:
تعریف هویت عبارت است از احساس تمایز شخصی (Sacohsom،1998). احساس هویت دریک رابطه دوسویه میان فرد و جامعه شکل می گیرد.

جرج هربرت مید جامعه شناس می گوید تصویری که انسان از فرد می سازد و احساسی که نسبت به خود پیدا می کند بازتاب نگرشی است که دیگران نسبت به او دارند. هویت از نیازهای روانی انسانی و سپس نیاز هرگونه زندگی اجتماعی است. مدیریت مقوله ای است که ازمن آغاز و به ما ختم می شود ازاحساس استقلال فردی با احساسی تعلق اجتماعی گسترش می باشد.

هویت بردو نوع است: هویت فردی، هویت اجتماعی یا ملی
هویت فردی را به اندازه کافی در پارگراف قبلی شکافتیم اما هویت اجتماعی یا ملی مجموعه ای ازخصوصیات اجتماعی، فرهنگی، روانی، فکری، زیستی، تاریخی است که بر یگانگی و همانندی همه اعضاء یک جامعه دلالت کرده و آن جامعه را ازجامعه ای دیگر متمایز می کند. به عبارت دیگر هویت ویژگی است که فرد، گروه و ملتی را ازدیگران منفک و متمایز کرده و سبب شناسایی او می گردد.

هویت ها ساخته می شوند و برای ساخته شدن نیاز به منابع و مصالحی دارند که هرجامعه ای باید این منابع هویت بخش را در اختیار اعضای خود قرار دهد تا آنها بتوانند هویت یافته و زندگی اجتماعی خود را معنا کنند. بر سر اینکه این منابع و مصالح چه هستند بین کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد. ولی برخی ازاین منابع و مصالح در میان کارشناسان مورد اشتراک نظر می باشد که از آن میان می توان به سه مورد کلی زیر که هر کدام شامل زیر مجموعه ای ازعناصر است تقسیم کرد: مکان و فضا (جفرافیا، عناصر حقوقی، خون و نژاد)، زمان، فرهنگ (تاریخ، دین، زبان) (تقی آزاد ارمکی، 1383)

تعریف کنفرانس فرهنگی یونسکو ازهویت این است که هسته مرکزی شخصیت فردی و جمعی است و اصل بنا دین است که رفتارهای اعمال و تصمیمات اصلی یک فرد یا جمع را شکل می دهد. (تقی آزاد ارمکی، 1383)

برای اینکه بتوانیم در جریان جهانی شدن تأثیر گذار بوده و نقش خود را ایفا کرده و نقشی براین تابلوی عظیم بزنیم، نیازمند داشتن یک هویت ملی پویا می باشیم. یکی ازمهم ترین ابزارهای هویت سازی مکان و فضا می باشد که با توجه به فرایند جهانی شدن و متحول شدن فضا و زمان و جدا شدن آن ازمکان جفرافیائی با توجه به پیشرفت های گسترده تکنولوژیکی و ارتباطی این ابزار کارآمد هویت سازی تأثیر خود را تقریباً از دست داده است.

ایجاد اتحادیه های مختلف مانند اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب، ایالات متحد امریکا، اتحادیه کشورهای شرق آسیا و... در نتیجه فرو ریزی مرزهای ملی کشورها دیگر عملاً جفرافیا و فضای فرهنگی یک سرزمین بسته، به هویت سازی کمک زیادی نمی تواند بکند. تنها منبع هویت ساز قدرمندی که می توان ازآن درجهت هویت سازی استفاده کرد، فرهنگ ملی است.

حال سؤال اینجاست که فرهنگ چگونه می تواند به پروسه هویت سازی تأثیر بگذارد. افراد و گروه ها پس از وابستگی جفرافیائی با توسل به اجزاء و عناصر فرهنگی گوناگونی مانند زبان، سنت ها، شعائر، هنرها و... هویت می یابند. زیرا این عناصر توانائی چشم گیری درتأمین نیازهای انسان در متمایز بودن و ادغام شدن درجمع که هسته اصلی تشکیل دهنده هویت می باشد داراست. درگذشته، فرهنگ به خوبی ازعهده این کار برمی آمد. زیرا انسان در مرزهای جغرافیای محدود بوده و ارتباط فرهنگی با جوامع دیگر بسیارکم بوده و هر انسانی در بدو ورود به جامعه با یک هویت آماده و از پیش موجود مواجه و آن را دریافت می نمود.

در این جوامع، اعضای جامعه همواره با عناصری هویت می یافتند که درطول چندین نسل ثابت مانده بودند و ازلی و ابدی تلقی می شدند. این عناصر همواره باز تولید شده و عرضه ثابت و محدود آنها در محدوده جامعه زمینه هرگونه انتخاب و چون چرائی را برای شخص از بین می برد. بسته بودن مرزهای فرهنگی جامعه دردوران قبل از شروع جهانی شدن باعث می گردید که فرهنگ ما انحصاری شده و ازداشتن هرگونی رقیبی مصون بماند. ولی با فرو ریختن مرزهای فرهنگی و جغرافیائی توسط رسانه ها ارتباط جمعی دو سویه و چند سویه فرهنگ تمامی جوامع با یکدیگر به رقابت پرداخته اند. پس می توان نتیجه گرفت که در قرن حاضر ما با یک رقابت فرهنگی مواجه هستیم نه یک تهاجم فرهنگی.

فرو ریزی مرزهای فرهنگی، فرهنگ های مختلف را به آسانی در دسترس جامعه های مختلف قرار داده است و در این دنیای شبکه ای شده به جریان می اندازد (تاملینسون، جان،1381). همه حوزه های استحفاظی فرهنگی در هم می ریزند و هر فرهنگی حتی فرهنگ غربی و آمریکائی به ناچار در فضائی رقابتی قرار می گیرد. درنتیجه پیوند فرهنگی با مکان را تضعیف کرده و نظام های معنائی را از لنگرگاه های محلی خود آزاد و درفضای جهانی شناور می کند. این امر پرده ازاین واقعیت مهم برمی دارد که همه فرهنگ ها محصولاتی اجتماعی هستند و گرچه ازلی و ابدی به نظر می رسند ولی در واقع دریک نظام اجتماعی ساخته شده و از این رو به هیچ وجه فرا تاریخی و ماورائی نیستند. {حذف}

پس اگر فرهنگ ها دست ساز انسانی و حاصل جوامع انسانی باشند بی گمان دارای سلسله مراتب هم نیستند و نبود سلسله مراتب نیز باعث می شود که هرگونه تقسیم بندی فرهنگ ها بر مبنا و اساس خوب-بد و یا درست-نادرست غیر عقلانی به نظر برسد. به بیان دیگر معیاری فرا فرهنگی برای ارزیابی فرهنگ ها وجود ندارد. این نسبی گرائی فرهنگی که منتج از نسبی گرائی عام درجهان علم می باشد پیامدهای گسترده ای را با خود به همراه می آورد. (ال برگر، پیتر؛ هانتینگتون، ساموئل پی. 1384)

با نسبی شدن فرهنگ ها، تصور سنتی از فرهنگ به عنوان امری مطلق، پایدار و فرا تاریخی بی اعتبار می شود. و اختلال جدی دراثر هویت سازی فرهنگ ایجاد می کند. (علی اکبر علیخانی،1383)

این نسبی گرائی همراه با گسترش شبکه های جهانی، قدرت، ثروت، اطلاعات باعث کاهش اقتدار دولت ها شده و درنتیجه دولت ها نمی توانند درفضای نسبتاً انحصاری و امن به ساخت و نگهداری هویت ملی و انحصاری بپردازند.

این فرآیند در عین حال که عناصر، منابع و امکانات هویت ساز سنتی را ازبین می برد ولی منابع و امکانات و مصالح جدید و متنوعی را جایگزین آن می کند که افراد جامعه می توانند با استفاده از آن هویت جدید خود را بسازند که البته مورد نظر دولت ها نیست.(توحید فام، محمد،1382)

نتیجه:
در مقابل همه این تحول ها در دنیا نوعی خاص گرائی فرهنگی شکل گرفته است که از آن به بنیاد گرائی فرهنگی نیز تعبیر شده است. این خاص گرائی فرهنگی که به نوعی در کشور ما نیز وجود دارد دارای خصوصیاتی است که در زیر فهرست آورده شده است.

- ضدیت با فرآیند جهانی شدن و نفی آن
- تأکید بر مکان، محل، سرزمین معین و بعضاً مقدس
- تأکید بر تمایز، تفاوت و مبارزه با نسبت گرائی و پلورالیسم
- تأکید به خلوص و ناب بودن مثل اسلام ناب، کمونیسم ناب، سوسیالیسم ناب، نژاد خالص و ناب.
- مبارزه با فردگرائی و اومانیسم و ترویج جماعت گرائی و ایجاد هسته های مقاومت

نتیجه این خاص گرائی فرهنگی در کشور ایران باعث گردید که فضای فرهنگی تنگ شده و دراین حوزه پویائی و نو شدن خود را از دست بدهد که با توجه به بزرگ بودن جمعیت جوان جامعه ایران منجر به سردرگمی فرهنگی جامعه امروز ایران و چالش های فرهنگی جامعه گردد. اصرار بر ادامه روند خاص گرائی فرهنگی باعث ایجاد مواردی در جامعه گردیده که به بی هویتی، بحران مدیریت علمی و عقب ماندگی فرهنگی جامعه گردد که درذیل به نتایج این خاص گرائی فرهنگی اشاره می کنیم:

- گسسته شدن ارتباط بین نسل ها
- تعارض بین سنت و مدرنیته
- عدم امکان توافق بین ارزش های ملی و مذهبی
- تعارض بین ارزش های رسمی و حکومتی از یک طرف و ارزش های رایج دربین مردم از طرف دیگر
- تضادهای رفتاری میان خانه و جامعه
- شکاف عمیق بین نخبگان، دانشگاهیان و عامه مردم
- تضاد و تعارض بین حقوق فردی و وظایف فردی دربرابر قوانین جامعه
- شکاف بین هویت زنانه و هویت های مردانه
- ورود فرهنگ غیر ایرانی همراه با کالاهای غیر ایرانی

ایران کشوری است که فاقد هویت ملی براساس نژاد است و هویت ملی و ملت سازی در آن برخلاف اغلب کشورهائی که درنتیجه استعمار زدائی یا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و امپراطور عثمانی که توسط دولت ها شکل گرفتند، به طور تاریخی وجود داشته است. یعنی ابتدا دولتی شکل نگرفته و سپس آن دولت هویت ملی را بسازد. پس هویت تاریخی بخش مهمی از هویت ملی است که انکار آن باعث بحران هویت درجامعه می گردد.

نماد هنر و نمودهای گوناگون آن مانند ادبیات، سینما، تئاتر، معماری، طراحی صنعتی، موسیقی و نقاشی از یک سو مؤلفه های هویتی را درخود نهفته دارند و از منابع شناخت هویت ملی به شمار می آیند و از دیگر سو می توانند با توانائی چشم گیر خود در تأثیرگذاری بر افراد به آسیب زدائی، بهینه سازی و یا تکامل و تعالی هویت ملی بپردازد (محمدحنیف 1384).

استفاده خلاقانه از مؤلف های هویتی در طراحی کالاهای مادی به طور اعجاب انگیزی بر روح و روان استفاده کننده ازمحصول اثر غیر مستقیم و مانا می گذارد که کمک شایانی به حفظ احساس تعلق داشتن به جامعه و افتخار کردن به این تعلق می گردد.

اگر تقلید و تکرار را نمود ایستائی و نوآفرینی و ابداع را نشان پویائی بنامیم، پذیرفتیم جامعه ای که بر تقلید آثار دیگران و یا تکرار دستاوردهای پیشین خود می پردازد جامعه ای خموده و ایستا است (زهرا حیاتی، 1384) که سرنوشت آن جز انحطاط و از هم گستگی هویت ملی را برای آنها نمی توان تصور کرد.

تولید کلای ملی باعث افزایش ارزش هویت ملی و درنتیجه افزایش حس بالندگی از اتصال به این هویت می گردد. به طور مثال شاید تا کنون به ایستگاه های اتوبوسی که درشهر تهران هر از گاهی طراحی و ساخته و تغییر می کند توجه نکرده باشیم، ولی همین دست ساخت طراحان صنعتی بیش هزاران پارچه نوشتند و شعارهای گوناگون و سخنرانی می تواند به حس ایرانی بودنمان کمک کند.

کیوسک های تلفن، تجهیزات فضای بازی کودکان در پارک ها، وسایل ورزشی موجود درفضای باز پارک ها، طراحی فضاهای نمایشگاه ها، صندلی های عمومی پارک ها، سطل های زباله، پایه های چراغ های نورپردازی فضای پارک ها، دکوراسیون داخلی فضاهای فروشگاه ها، رستوران ها، طراحی داخلی موزه ها، کیوسک های روزنامه فروشی ها، تابلوهای تبلیغاتی نصب شده در سطح شهر، دستگاه های پمپ کننده بنزین با برچسب های بزرگ ساخت ایران، حوزه هایی است که چند دهه گذشته که به تسخیر طراحان صنعتی ایران درآمده است و از دور باطل تکرار و تقلید رها شده اند و با نوآورهای خلاقانه که حتی شاید دربرخی ازآن ازمؤلفه های هویتی ایران نیز استفاده نشده است به هر بیننده ای حسی از غرور القاء می کند.

طراحان صنعتی ایرانی با آنکه قدمت زیادی در ایران ندارند و شاید به طور جدی چیزی بیش از یک دهه از فعالیت جدی فارغ التحصیلان این رشته نمی گذرد، توانسته اند حوزه های بسیاری به تسخیر خود در آورده و قدرت تأثیری گذاری طراحی ملی را به معنای دقیق کلمه به ظهور برسانند.

طراحان صنعتی که نوآوری، رفع مشکل و عناصر زیباشناسانه در طراحی کالا از خصیصه های اولیه و اصلی آن می باشد، قادر است با استفاده از مؤلفه های فرهنگی جامعه خود، علاوه برحل مشکل به وسیله ساخت یک کالای مادی به زیباترین وجه ممکن و تأثیرگذارترین راه موجود برساخت هویت ملی تأثیرگذار باشد.

مشخصه های ملی در طراحی مسلماً در آینده نزدیک ازبین نخواهد رفت برخلاف روند بسیار سریع جهانی شدن در دنیای اقتصاد و سیاست، دنیای فرهنگ و هنر همچنان مقاومت می کند. عادات بسیاری مانند غذاخوردن، نوشیدن، شستن، بازی کردن، لباس پوشیدن همچنان متمایز مانده است.

روند توسعه یک محصول دارای چند مرحله است. در مرحله اول تولید موفق درسطح ملی و سپس صادرکردن به نقاط خارج از جغرافیای ملی ازطریق توزیع کنندگان و سپس ایجاد نمایندگی انحصاری توزیع در بازار هدف و درمرحله سوم تولید محصول درکشور مقصد به شکل مونتاژ یا تحت لایسنس. در مرحله چهارم ایجاد پایگاه تحقیق و توسعه در کشور مقصد و دریافت پارامترهای فرهنگی ازجامعه هدف و طراحی محصول براساس این نیازها و پارامترها درمرحله پنجم استخدام مدیران و طراحان محلی برای اداره تولید دربازار هدف. که دراین مرحله محصول دارای خصوصیات ملی ولیکن با سرمایه غیره ملی ساخته شده است.

مقاومت فرهنگی درمقابل کالاهای وارداتی وقتی شکل خواهد گرفت که توسعه فرهنگی ملی در دستور کار دولتمردان باشد، تا اگر نمی توانیم خود تولید ملی داشته باشیم، تولیدکنندگان بزرگ دنیا را سریع تر مجبور به رسیدن به مرحله آخر توسعه محصول یعنی تولید در کشور و با خصوصیات فرهنگی ملی بنمائیم.

در ایران به دلیل اینکه تولید انبوه صنعتی سابقه چندانی نداشته و اصلاً می توان گفت تولید انبوه کالا خود یک روش تولید وارداتی است و هیچ گاه بومی نشده است، مهندسی تولید براساس خصوصیات روانی کارگر ایرانی بومی و ملی نشده است. سایه سنگین سیاست هرگز اجازه نداده است که صنعت آفتاب مناسبی را دریافت کرده و رشد کند. همیشه به جای یک توسعه واقعی و به آهستگی با به هیجان آوردن ملت احساسی ایران و هدف قراردادن غرور ملی توسعه صنعتی را از مسیر درست منحرف کرده ایم. {حذف}

تقلید از روی دست دیگران ممکن است درکوتاه مدت موفقیت آمیز باشد اما دربلند مدت نه. ژاپن نمونه بارز این مدعی است تقلید محصولات الکترونیکی اروپائی و آمریکائی با قیمت ارزان تر با تکیه بر نیروی پرکار و ارزان تر و سیستم مدیریتی متفاوت تا قبل از حضور کشورهائی مثل چین، مالزی، سنگاپور، اندونزی، کره، دربازار تولید انبوه کالای ارزان باعث پیشرفت چشمگیری ژاپن شد. اما اکنون ژاپنی ها دچار مشکل غرور ملی شده اند. حتی کشورهای رقیب ژاپن هم در چن سال آینده تحت فشار کشور های صنعتی و تغییرات اجتماعی داخل نتیجتاً افزایش مصرف کالا درکشورهای خود و گران تر شدن کارگران تقلید ارزان را غیره ممکن خواهد کرد.

یکی از راه های رقابت در دنیای فردا، کشف فرهنگ و هویت ملی و یا ایجاد یک هویت فرهنگی مبتنی بر خرده فرهنگ های موجود جغرافیای ملی و طراحی براساس فرهنگ ملی است. ژاپنی ها درصدد هستند که سبک طراحی خود را داشته باشند تا در دنیا مورد توجه قرار بگیرند. یا بهتر است بگوئیم در کالاهایشان ژاپن بودن دیده شود نه اینکه براساس یک کلمه Made in Japan به ژاپنی بودن آن پی ببریم.

نوآوری همیشه یک برگ برنده دردنیای پر از تقلید است. با وجود کشورهای با نیروی کارگر ارزان در کشورهای دیگر عملاً جایی برای نیروی کار بسیار تنبل و گران قیمت و پر توقع ایرانی در تولید انبوه کالا نمانده است.

پس ما باید به دنبال چیزی باشیم که مختص خودمان است و هیچ کشور دیگری نتواند به آن دست یابد یا برایش بسیار گران تمام شود.

هرکشوری براساس مزیت هایش در تولید، می تواند دررقابت سنگین جهانی جائی برای خود دست و پا کند. مثلاً وقتی لاله هلندی درجهان مشهور می شود، هلندی ها آن را به یک عمل جهانی تبدیل کرده و هلند را مرکز گل جهان قرار می دهند. با توجه به این که آب و هوای هلند هرگز برای پرورش گل و گیاه ایده آل نیست و در جدول تولیدکنندگان گل و گیاه مقام دهم را دارد. یا شکلات سوئیسی که هیچ گاه تولید کننده قهوه و کاکائو نیست ولی هرکه بخواهد کیفیت شکلات خود را نشان دهد خودش را به این کشور می چسباند. پس باید مزیت هایمان را کشف کرده و از هدر رفتن سرمایه های ملی درحیطه های دیگر که هیچ مزیتی نداریم پرهیز کنیم. "لول ون درسانده" عضو شورای بین المللی طراحی صنعتی می گوید: فرهنگ، کالای جهان قرن بیست و یکم است و مدعی است ثروت در قرن 17 و 18 با میزان دستیابی به منابع طبیعی و زمین تعیین می گردید درقرن 19 و 20 ازطریق ساخت کالا و کنترل پول و درقرن بیست و یکم مشخصه های بومی و محلی (فرهنگ) به یک منبع قابل تجارت بدل می شوند.

فرهنگ درخلاء رشد نمی کند. فرهنگ نیاز به نفس کشیدن و رشد کردن دارد و فرهنگ را نمی توان در همان حالتی که وجود دارد نگه داشت. چرا که رشد هیچ موجود زنده ای را نمی توان متوقف کرد. البته شاید بتوان آن را مومیائی یا تاکسیدرمی کرد. در حال حاضر ما با تمام قدرت قصد داریم ازفرهنگ ملی یک موجود تاکسیدرمی شده و فاقد روح در زیباترین پوزیشن خلق کنیم.

از آنجا که طراحان اغلب می توانند با فرهنگ ذاتی خود طراحی کند و روح خود را د راثرش حلول دهد، ما نیاز داریم که با فرهنگ ذاتی و درونی خود طراحی کنیم و بگذاریم آنچه که باعث ایجاد یک هویت ملی می شود اتفاق بیافتد. ما وقتی ازیک کالا استفاده می کنیم این کالا بر رفتار ما اثر می گذارند. مثلاً استفاده از خودکار بیک در مدارس باعث می شود که شما به علت آزادی چرخش خودکار درتمام جهت یک ول انگاری در دست خط را شاهد باشید. درصورتی که خودنویس یا قلم مرکب به علت فرم ظاهری سر آن، این اجازه را به شما نمی دهد.

هویت ملی و فرهنگ یک جامعه کالائی نیست که بتوان با پول نفت وارد کرد و یا با اختصاص یارانه و سوبسید به وجود آورد. هویتی که از پول های بادآورده دولتی ارتزاق کند درصورت قطع شدن می میرد. و اگر پول هیچ گاه قطع نشود، هویتی است وابسته به یک سیستم تنبل کننده و به شدت محافظه کار دولتی که منجر به خفگی فرهنگی می شود.

منابع:
1 - گل محمدی، احمد. 1381، جهانی شدن، فرهنگ و هویت.تهران: نشر نی،.
2 - توحید فام، محمد،1382، مجموعه مقالات فرهنگ در عصر جهانی شدن: چالشها و فرصتها. تهران:روزنه،
3 - تاملینسون، جان،1381، جهانی شدن و فرهنگ. ترجمه محسن حکیمی. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی
4 - نیکنام، مهرداد. 1383، کتابنامه هنر و جهانی شدن. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات هنری،
5 - ال برگر، پیتر؛ هانتینگتون، ساموئل پی. 1384. چند جهانی شدن: گوناگونی فرهنگی در جهان کنونی. ترجمه لادن کیانمهر؛ علی کمالی. تهران: روزنه،.
6 - زهرا حیاتی و محسن حسینی،1387، از هویت ایرانی، تهران، انتشارات سوره مهر
7 - تقی آزاد ارمکی، 1383،  ابعاد هویت ایرانی، نخستین هماندیشی «هویت ایرانی؛ مفاهیم، مؤلفهها و راهبردها»
8- بهادر امینیان، 1383، نقش ملت سازی در صیانت و تثبیت هویت ملی در ایران، نخستین هماندیشی «هویت ایرانی؛ مفاهیم، مؤلفه ها و راهبردها»
9 - علی اکبر علیخانی،1383، اولین لرزه های هویتی ایرانیان، نخستین هم اندیشی «هویت ایرانی؛ مفاهیم، مؤلفه ها و راهبردها»، مجموعه مقالات
10 - محمد منصورنژاد،1383، پارادوکس در گفتمان هویتی رژیم پهلوی، نخستین هماندیشی «هویت ایرانی؛ مفاهیم، مؤلفه ها و راهبردها»
11 - غلامرضا پیروز،1384، شعوبیگری؛ الگوی تعادل هویتی در ایران، هویت ایرانی؛ ادبیات معاصر، مجموع مقالات
12- محمدحنیف 1384، هویت ایرانی قصه های عامیانه فارسی(باتکیه برعنصرشخصیت پردازی)، هویت ایرانی؛ ادبیات معاصر، مجموع مقالات
13 - زهرا حیاتی، 1384،بازآفرینی ادبیات کهن در سینما؛ احیای بخشی از هویت ملی، هویت ایرانی؛ ادبیات معاصر

نویسنده:
علیرضا صفریان برمی. دانشجوی کارشناس ارشد طراحی صنعتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، دنشکده هنر و معماری، گروه طراحی صنعتی.

همایش جامعه شناسی و فرهنگ؛ بررسی فرصت ها و تهدیدهای پدیده جهانی شدن در فرایند تحول فرهنگ و هنر جامعه امروز ایران

+ ویرایش ادبی و تلخیص

تهیه شده در: https://www.newdesign.ir/content/?id=399&rnd=2601

نظر بازديدکنندگان (2)


مطالب مرتبط:
راه های ارتباطی:
اینستاگرام | کانال تلگرام | فیس بوک | تماس با ما