بسته بندی یک مفهوم مطلق نیست، بسته بندی یک مفهوم نسبی است؛ یعنی ذات و کیفیتش وابسته به چیز دیگری است. موارد بسیاری پیش آمده که طراح، ایده آلی از بسته بندی را در ذهن تصور کرده و پیوسته در حال تطبیق همه چیز با آن است. بدون آن که واقعیت و امکانات موجود را در نظر بگیرد و یا ببیند اصولا چنین چیزی لازم است.
بسیاری از پرسش گران بسته بندی که صاحبان پروژه ها نیز در بخشی از آنها هستند برای انتخاب بسته مناسب کالای خود سرگردانند. مشکل اغلب ایشان این است که نمی دانند اصولا از کجا باید شروع کرد. جامعه از اظهار نظرهای گوناگون که گاهی متضاد یکدیگر هم هستند پر است. هر کس بسته بندی را از منظری دیده و تفسیر می کند.
صاحبان کالا و پرسش گران بسته بندی در میان نکته های حکیمانه ای که از چپ و راست در خصوص مهم ترین اصل و محور طراحی یا انتخاب بسته مطرح می شود تاب خورده و بالاخره کسی نمی داند که محور اصلی برای یک بسته بندی اصولی کدام است.
به طور کلی در میان توصیه های حکیمانه متخصصان یا متخصص نماها دو نظریه از بقیه بیشتر مورد اعتنا قرار می گیرند. یک نظریه بر تغییر ذائقه بازار و مصرف کننده تأکید داشته و معتقد است بسته بندی باید مانند یک مصلح اجتماعی وارد عمل (بازار) شده و بسیاری از کج سلیقگی ها را اصلاح کند.
اما گروه دیگر اول و آخر همه چیز را مصرف کننده می دانند. من از این گروه هستم و البته به طرفداران گروه اول نیز احترام می گذارم. چون بخش های واقعی و قابل توجه آن نظریه را در دل نظریه دفاع از مصرف کننده می بینم. اما تفاوت این دو نظریه مطرح در دنبال کردن واقعیات و منطق است که بیشتر نزد گروه دوم یافت می شود.
بسته بندی برای مصرف کننده است. بسته بندی نمی تواند و نباید علیه مصرف کننده وارد عمل شود. هر گاه با بسته ای رو به رو شدید که واقعا شما را دچار مشکل کرد، مطمئن باشید آن بسته ایراد دارد. بسته ای که برای مصرف توسط افراد عادی و در مواقع عادی تهیه و عرضه شده اگر به راحتی باز نشود یعنی مشکل دارد. حتی اگر تولیدکننده آن به این بهانه متوسل شود که سخت باز شدن آن به دلیل حفاظت بیشتر از کالا و سلامت آن می باشد!
همان طور که سخت گیری ها و مراقبت های بی مورد و زیاده از حد در تربیت افراد نتیجه معکوس دارد، یک بیسکویت یا شکلات نیز نمی تواند به بهانه سلامت چنان بسته بندی شود که برای باز کردن آن به قیچی و چاقو و یا دندان نیاز باشد. همچنین است که نمی توان در بسته بندی هر چیزی نیز به دنبال ظرافت و زیبایی بود. هیچ کس یک تکه گوشت را کادوپیچی نمی کند.
آن چیز که این روزها کمتر یافت شده و کم تر مورد توجه قرار می گیرد تناسب و تعادل است. زیبایی در تناسب است. تناسب، عقل و منطق را نوازش کرده و باعث استراحت مغز انسان می شود. حتی آنان که بیشتر انتخاب هایشان از روی احساس است تناسب را درک کرده و جذب آن می شوند. البته باز هم از روی احساس. وجه اشتراک تناسب و مصرف کننده در منطق است. واکنش های نهایی مصرف کننده نسبت به کالاهای خریداری شده از بازار بر پایه منطق است. اگر مصرف کننده از طعم، بو، عملکرد، دسترسی یا ظاهر یک کالا راضی نباشد دیگر آن را نخواهد خرید و یا به سراغ نام تجاری دیگری خواهد رفت. احساسی ترین انتخاب ها نیز اگر نتیجه دلخواه و منطقی نداشته باشد ممکن است به شکست و نفرت از آن انتخاب منجر شود.
یکی از کلیدهای رسیدن به منطق و تناسب در بسته بندی کالا مطالعه در روش مصرف کالای مورد نظر توسط مصرف کنندگان اصلی آن است. بررسی روش مصرف داروها، خوراکی ها، قطعات صنعتی، پوشاک و تقریبا همه کالاهای مصرفی یکی از عوامل تعیین کننده در برنامه بسته بندی کالا است. حتی رعایت الزامات حفاظتی کالا در حمل و نقل و بارگیری و تخلیه نیز نمی تواند بهانه ای برای نادیده گرفتن چگونگی مصرف کالا باشد. روش باز کردن بسته، حجم و تعداد دفعات مصرف، نوع مصرف (خوردن، ریختن، پوشیدن...) و به طور کلی آن چه که به مصرف کالا مربوط می شود، پاسخ هایی هستند به پرسش های ما در زمینه چگونگی خلق یک بسته بندی موفق.
سایر اصول و روش ها و نظریات در زمینه بسته بندی در واقع وظیفه تکمیل کردن و پشتیبانی حرکتی را دارند که بر پایه رضایت خیال انگیز مصرف کننده از مصرف کالا شکل گرفته است. هدف رضایت مصرف کننده است. کودک، جوان، پیر، باسواد و بی سواد، کشوری و لشگری، سیاست مدار و عامی و دانشمند و خلاصه همه اقشار جامعه مصرف کننده کالاهای مورد نیاز خود هستند و در این راستا وظیفه بسته بندی خدمت توام با جلب رضایت است.
منبع: سرمقاله شماره 86-87 ماهنامه صنعت بسته بندی، رضا نورائی
http://www.iranpack.ir/articles/editorial86-87.htm
+ تلخیص و ویرایش
راه های ارتباطی: اینستاگرام | کانال تلگرام | فیس بوک | تماس با ما |