همواره نام ملی در کشورمان با اتفاقات مهمی توام بوده که می توانست نمونه بارزی از مردمی بودن و عام المنفعه شدن هر موضوعی را دربر داشته باشد. اولین موضوعی که با شنیدن نام ملی در ذهن تداعی می شود، همانا ملی شدن صنعت نفت و تبعات حاصله از آن است.
از همان زمان به بعد، نام ملی دیگر تبدیل به یک ارزش افزوده بر کالا و یا ارائه خدمات بوده، تا جایی که خودروی ملی و حتی عروسک ملی هم به بازار ارائه شده و دیگر قداست نام ملی را کمرنگ کرده است. در این راستا، در سال 1378 خودروی سمند به ایرانیان معرفی گشت. در همان ابتدای ورود و حتی پیش از آن، از واژه ملی در حد کمال استفاده شد و بزرگی وسعت و سرمایه گذاری اولیه آن، کمی با استفاده از این واژگان قابلیت درک بیشتری پیدا کرد.
در همان سال ها بود که چشمان تشنه ایرانیان، به خودروی سمند روشن گردید. در همان ابتدای امر، چراغ های عقب بزرگ این خودرو و گریل جلوی آن با یک دندان اضافه مزین به سر اسب، تفاوت و متمایز بودن بیشتر آن را نمودار می کرد. سمند در آغاز کمی به چشمان بینندگان خوشایند نمی آمد. درجای دیگر باریک شدن بالای ستون C در ناحیه اتصال به سقف، عدم هماهنگی و هارمونی آن با حالت عضلانی بدنه ضعیف به چشم می آمد. اما رفته رفته فرم دیر هضم سمند، علیرغم سنگین تر شدن بدنه و در نتیجه کندی حرکت آن و مصرف سوخت بالاتر نسبت به پژو 405، باز هم مورد قبول مصرف کنندگان قرار گرفت. تا اینکه در اولین فیس لیفت Face lift خود، با کمی تغییرات در نمای عقب که باعث باریک تر شدن چراغ های عقب شد، با پسوند LX و کمی امکانات بهتر، و البته قیمتی گران تر ارائه شد که در حد خود مورد توجه بیشتری قرار گرفت، و با شمارگان تولید کمتر در موازات گونه پایه و ساده تر آن، بازار خود را در اختیار دارند.
سمند بر روی پلتفورم خودروی پژو 405 ساخت و پرداخته شده است که افزایش ارتفاع پروفیل ها و پانل درب های جانبی آن نسبت به گونه پژو، از نظر بصری حس قدرت مندتری را به آن ارزانی داشته است، که گرد بودن شانه های آن Shoulder Line و استفاده از خطوط استریم لاین عضلانی به افزایش این حس کمک شایانی کرده است. همین خطوط باعث شده که خودرو کمی کوتاه و سنگین به نظر بیاید. در اینجا هم استفاده از زهوارهای گوشتی و پهن مشکی رنگ در پیرامون خودرو و بر روی سپرها، به انضمام رنگ کردن زیر سپرها و رکاب های خودرو با رنگ تیره، به صورت هوشمندانه ای باعث کشیده تر شدن این خودرو شده است. اتفاقی که به اشتباه در گونه سمند سال تغییر کرد و حذف نوار مشکی رنگ زیرین این خودرو، و همرنگی آن با بقیه خودرو باعث نقص بصری آن شده که بیشتر چشمان تیزبین اهل فن را آزار می دهد.
ولی شاید بتوان از جالب ترین و دیدنی ترین تغییر در این خودرو با لقب ملی را به لیموزین شدن و کشیده شدن آن در گونه سریر اشاره کرد که با افزایش اندازه قطر ستون میانی، B pillar و تابع آن افزایش چندسانتیمتری فضای جای پا در سرنشینان عقب، تصمیم به چنگ اندازی در بازارهای خودروهای لوکس داشته و شاید هم به عبارتی دیگر ادای خودروهای لوکس را در آورده است. این درحالیست که خودروهای لوکس و تشریفاتی در یک و حتی دو سگمنت بالاتر قرار داشته و کیفیت بالاتر و موتورهای قدرت مندتری نیز دارند. همچنین ارائه این گونه خودروها با برند و مارکی جا افتاده تر، بازار بالقوه خاص خود را داشته که عدم استقبال از گونه سریر، دال بر اثبات همین ادعا می باشد.
اما در آخرین حرکت، این خودروی مردمی دچار تغییر چهره ای متفاوت شد. تغییراتی که در دید تعداد قلیلی از مردم جالب آمد، اما اکثریت آنان با این تغییرات نتوانستند انس و خو بگیرند. آری... سورن متولٌد شد. خودرویی که به گفته سازندگان آن، از آخرین دستاوردهای ایمنی و راحتی برخوردار بوده و زیبایی چشمگیری دارد. چشمان تشنه و مشتاق علاقه مندان به ورود این خودرو، با آمدن آن در بازار کم فروغ شد و خستگی انتظار بعد از سالیان چشم به راه بودن در تن آنان ماند.
تغییرات چهره این خودرو در حدی بود که حالت افسرده و خسته سمند پایه را، نه اینکه برطرف نکرد، بلکه تشدید کرد. قرار دادن یک گریل Grill ورودی هوا در جلو، با ابعادی نامناسب و فرم Frame استیل پیرامون آن، که خواسته و ناخواسته انسان را به یاد هواکش کولرهای آبی می اندازد و چراغ هایی که با شیب رو به بالا به طرفین باریک تر می شوند، نتوانستند ترکیب مناسب و لوکسی را به این خودرو ارائه کنند. فضای خالی زیر چراغ های جلو و گردی زیر آن، احساس دیدن چهره ورم کرده ای را به ناظر ارائه می کند و حتی ایجاد یک پله در این فضای خالی نتوانست از شدت آن بکاهد. هواکش زیر سپر هم با کم ترین دقت و ظرافت، فقط وجود دارد و کمتر ارائه دهنده حالت زیبا است.
در کل جلوی این خودرو، تقلید ناقصی از آئودی A4 بوده که متاسفانه خوب از آب در نیامده است. اما در جای دیگر، همرنگ شدن ناحیه زیرین سپر و رکاب ها به رنگ بدنه، به انضمام همرنگی زهوارهای جانبی نصب شده بر روی درب ها، باعث شده که حالت بصری کشیده بودن این خودرو را بکاهد و متاسفانه نتوانسته به حس جدید بودن و لوکس بودن این خودرو کمک کند. از سوی دیگر، حالت شمشیری بودن جلوی زهوارهای روی درب این خودرو بسی جای تعجب دارد.
اما در نمای عقب، کمی تغییرات قابل هضم تر بوده، و حالت چراغ های عقب ارتقاء پیدا کرده اند. این در حالیست که فرم چراغ های عقب، یک پیوستگی و یک دست بودن را تداعی می کند که وسط جای پلاک به یکباره قطع شده است که بازهم تقلید ناقص از خودروی آئودی A4 در چراغ عقب این خودرو نمایان است. طراحان سعی کرده اند که با لبه هایی کمی تیزتر در گوشه سپر عقب، فرم آن را به خودروهای امروزی نزدیک تر کنند، اما حالت های استریم لاین Stream line و قوس دار در نمای جانب، ناهماهنگی میان این دو را بیشتر نمایان می کند. چراغ های شب نمای دو طرف زیر سپر، که کمی هم بالاتر از حد معمول نصب شده اند، علاوه بر اینکه زیباست، خواه ناخواه بیننده را به یاد خودروهای بی ام و می اندازد. البته این مورد آخر را می توان در خیلی از خودروهای جدید دید که اپیدمی شده است.
متاسفانه قیمت بالاتر و حالت های جلو و عقب نا هماهنگ و نه چندان دل چسب این خودرو، با وجود امکانات ایمنی و رفاهی بالاتر، نتوانست بازار خود را تثبیت کند و شاید تغییرات بهتر و زیباتر در این خودرو، به علاوه استفاده از موتور قوی تر، بتواند بازار خودروهای زیر بیست میلیون تومان را هم اکنون خالی می باشد در دست بگیرد.
در انتهای مقاله طرح پیشنهادی برای تغییرات ظاهری سمند سورن ارائه می گردد که این طرح با بررسی ذائقه بصری ایرانیان تصویر شده است.
در این تغییرات، سعی شده که حالت افقی بالای گریل و چراغ های جلو، با بزرگ تر شدن چراغ ها در ناحیه تداخل آن با درپوش موتور، حالتی نوین تر را به آن بدهد. همچنین تلاش شده که با حالت جناغی خطوط افقی گریل جلو، استفاده از چراغ های مه شکن عمودی، همانند پژو 407، استفاده از قطعات تزئینی (گل سپر) بزرگ در زیر چراغ ها و ایجاد یک هاله پله مانند در پیرامون چراغ های جلو، به انضمام استفاده از اسپویلرهای برجسته دوسوی سپر جلو، نشاط و تازگی بیشتری به این خودرو داده شود.
در نمای جانب هم، استفاده از زهوارهای گوشتی همرنگ بدنه، به انضمام یک رکاب بلندتر مانند آنچه که در پژوی پارس می باشد، سعی در بهتر شدن حالت های گرافیکی بدنه شده است. علاوه بر اینکه در نمای عقب هم، یک پارچه شدن چراغ های خطر عقب، با یک قطعه اضافه در ناحیه میانه و بالای جای پلاک، استفاده از زهوارهای گوشتی محافظ ضربه های کوچک در سپر عقب و با پایین تر آوردن چراغ های شب نمای واقع در دو سوی سپر، سعی شده که زیبایی آن افزایش پیدا کند.
معمولاً خودروسازان بزرگ دنیا، هر چهار سال یک بار مدل های تولیدی خود را دستخوش تغییرات اساسی می کنند و محصول جدیدی را روانه بازار می کنند. البته توجه به این نکته، که پس از دو سال اول از تولید یک محصول، برای از دست نرفتن بازار و تنوع بصری، آن محصول مورد یک بازنگری در ظاهر قرار می گیرد و فیس لیفت می شود. این در حالیست که همین تغییرات در ایران خودرو و محصول سمند، پس از گذشت 9 سال از ارائه آن، تنها محدود به فیس لیفت شده و به دلیل انحصاری بودن بازار خودرو، هیچ تمایلی در طراحی و تولید خودروی جدیدتر در آنان رویت نمی شود. این بازار تنها مدیون عوارض 90 تا 110 درصدی واردات خودروهای روز دنیا می باشد. چیزی که با جهانی شدن تجارت در ایران از بین خواهد رفت و اگر امروز به فکر فردا نباشیم، صنعت خودرو سازی مملکت ما، با قدمتی نیم قرنه و نیم ملیون نفر شاغل در آن، در موج جهانی شدن تجارت، متاسفانه نابود خواهد شد.
در پایان امید آن میرود که با در نظر داشتن پتانسیل فوق العاده طراحی و ساخت که در کشور عزیزمان به وفور یافت می شود، پیش بسوی خودروهای مردمی تر، و حتی بین المللی تر قدم گذاریم، و به تغییرات ظاهری کوچک بسنده نکنیم، و ادامه حرکتی را که با ورود خودروی سمند در سالیان پیش به خوبی آغاز شد، در محصولات جدیدتر شاهد باشیم.
منبع: خودرو امروز - فرزاد برخورداری، کارشناس طراحی صنعتی
راه های ارتباطی: اینستاگرام | کانال تلگرام | فیس بوک | تماس با ما |