باربارا هپورت در سال 1903 در انگلستان به دنیا آمد. پدرش مهندس راه و ساختمان بود. در خانواده ی هپورت تا به حال کسی به سمت هنر نرفته بود و باربارا دختری باریک اندام با جثه ای ضعیف و کوچک اولین عاشق هنر در خانواده بود. او به تشویق مدیر دبیرستانش در سن 16 سالگی در مدرسه هنرهای زیبای لیدز ثبت نام کرد. در آنجا با هنری مور که 5 سال از او بزرگ تر بود آشنا شد. سپس به کالج سلطنتی هنر رفت و در سال 1924 از آنجا فارغ تحصیل شد. در کودکی آموختن پیانو را آغاز کرد که بعد ها تأثیری مستقیم در کارهایش گذاشت. موضوعات اغلب نقاشی های باربار در کودکی استخوان ها و جلبک های دریایی بود. در سال های کالج هنر مهم ترین ماده برای هپورت سنگ بود. باربارا برای مکاشفه ای که در باب سنگ آغاز کرده بود زحمت فراوانی کشید. او به روش غیر مستقیم در مجسمه سازی پایبند بود. یعنی خلاف آنچه رودن کار می کرد. او مانند برانکوزی معتقد بود که در کارهای مرمری رودن ماده فدای کالبد شناسی شده است. در سال 1924 بورسی آموزشی به ایتالیا گرفت در آنجا با جان اسکیپینگ که او هم مجسمه سازی انگلیسی بود آشنا شد و با او ازدواج کرد. پس از یک سال به علت عدم انجام کاری خاص بورس از باربارا پس گرفته می شود و کالج سلطنتی تصمیم می گیرد تا چند سال برای هیچ زنی بورس در نظر نگیرد. اما باربارا در این یک سال شیفته ی کار های بیزانس ایتالیا و هنر اتروسکان قومی که در واقع اولین ساکنان ایتالیا بودند شد. اما نکته ی جالب این است که تأثیر مستقیم هیچ وقت در کارهای او دیده نشد.
در سال 1927 اولین نمایشگاه را با شوهرش اسکیپینگ در کارگاهشان برگزار کرد. دومین نمایشگاه را دوباره با جان یک سال بعد در گالری هنر های زیبای لیدز برگزار کرد. او سپس شیفته ی کارهای هنرمندان مدرن روس همچون فوتوریست ها کانستراکتیویست ها و دیگران شد. تحت تأثیر هنر های آبستره در سال 1931 اولین سوراخ ها را در حجم ایجاد نمود. اگر چه در سال 1916 این کار توسط ژاک لیپ شیتس که یک جوان کاملا کوبیستی در حال تجربه بود انجام شد. اما تا آن زمان مکتب هنری انگلستان اطلاع زیادی از مکتب هنری پاریس نداشت. پس در واقع باربارا اولین مبتکر ایجاد ضد فرم در انگلستان بود.
اما یک سال بعد هنری مور دست به ایجاد ضد فرم در مجسمه هایش زد و آن سال را سال ایجاد فضای منفی در سنگ نامید. اگر چه ضد فرم از دیدگاه نویسنده ی متن با فضای منفی تفاوت فاحشی از لحاظ محتوایی داراست. فضای منفی در واقع فضایی خالی غیر از جسم است که موقعیت و جبر فرم مسبب ایجاد ان گردیده است اما ضد فرم و یا همان سوراخ ها به عمد و با قصد در فرم به کار رفته است. مور معتقد بود این ضد فرم فرم را سه بعدی تر می نماید و باعث ایجاد ارتباط سمتی با سمت دیگر فرم می شود و به اندازه ی فرم می تواند دارای معنی باشد. در واقع باربارا از همان ابتدا دنبال فضایی بی نهایت بود که با تعبیه ناگهانی و ایجاد شوک در شکل بصری فرم توانست موانع فضایی زائد را در هم شکند وبه فضایی بی نهایت دست یابد. هپورت در دنیای مجسمه سازی به عنوان زنی پیشرو مطرح می شود. هربرت رید عمده ی تحلیل ها یش را بر روی آثار او متمرکز می سازد.
در واقع او بهترین سال های عمر خود را می گذراند. با براک، برانکوزی و پیکاسو آشنا شده و با آنها در پاریس ملاقات می کند. ویژگی عمده ی کارهای او همان وجود فضای تو خالی است که با وجود منتقدان مخالف بسیار بر آثار خود اصرار می ورزد و سر انجام موفق می شود. در سال 1935 ماده ی چوب را آزمایش می کند. با برنز در سال های 1938_39 کار می کند و این آغاز کار در مقیاس های بسیار بزرگ است. او با وجود جثه ی کوچک و ضغیف خود قادر به انجام مجسمه های شهری در میادین آمریکا و انگلستان تا ارتفاع 5 متر است. بین سالهای 1955 تا 1960 برای ملودرام های اروپا طراحی دکور و لباس می کند. و به عقیده ی او زیباترین و عاشقانه ترین دوران زندگی اش را می گذراند.
باربارا هپورت به لحاظ شخصیتی از ساکت ترین وآرام ترین هنرمندان معاصر است. آنچنان که هنری فرانکفورت در مورد او و آثارش می نویسد: "همان طور که زیبایی موسیقی در هماهنگی آواها و اصوات با سکوت است زیبایی کار های هپورت نیز در هماهنگی فرم ها و ضد فرم های او که در واقع همان سکوتش است تجلی می یابد."
باربارا هپورت با کارهایش اعجاز سکوت را نشان می دهد و در واقع سکوت را به ما تقدیم می کند. وی در سال 1975 در حادثه ی آتش سوزی کارگاهش برنز داغ روی او سرازیر می شود و به شکلی مجسمه وار می میرد.
منبع: http://honaremoaser.persianblog.com/1382_12_honaremoaser_archive.html
راه های ارتباطی: اینستاگرام | کانال تلگرام | فیس بوک | تماس با ما |