تاریخ: 1389/07/21
تعداد بازديد : 5319

برای فرایند طراحی شش ویژگی بر می شماریم و سپس به اختصار هر یک را شرح می دهیم:
1- فرایند بی پایان است.
2- هیچ فرایند لغزش ناپذیری وجود ندارد.
3- فرایند همان گونه که مستلزم حل مسائل است متضمن یافتن آنها نیز هست.
4- طراحی به ناگزیر مستلزم داوری ارزشی و ذهنی است.
5 - طراحی فعالیتی تجویزی است.
6- طراحان در بستری از نیاز به عمل کار می کنند.

1 - فرایند بی پایان است:
از آنجا که مسئله ی طراحی از شرح و وضوح جامع سر باز می زند و راه حل های بی شماری در پی دارد، فرایند نمی تواند پایان مشخصی داشته باشد. کار طراحان هرگز به واقع سرانجام نمی پذیرد و شاید همواره بشود کاری بهتر صورت داد. این طراح است که با تجربه و داوری خویش تشخیص زمان پایانی برای فرایند طراحی صادر می کند. چرا که در بسیاری از موارد ادامه ی کار بهبود قابل توجهی در راه حل ایجاد نمی کند. این بدان معنا نیست که طراح لزوماً در پایان کار از راه حل خشنود است، بلکه راه حل هر چند رضایت بخش هم نباشد نمایانگر نهایت کاری است که می شد انجام داد. زمان، پول و اطلاعات معمولاً از عوامل اصلی محدود کننده در طراحی هستند.

2 - هیچ فرایند لغزش ناپذیری وجود ندارد:
اگرچه بسیاری از نویسندگان اولیه ی روش شناسی طراحی این آرزو را داشته اند، اما با این حال هیچ روش خوب و مصون از لغزشی برای طراحی کردن وجود ندارد. در طراحی راه حل فقط نتیجه ی منطقی مسئله نیست، و بنابراین هیچ مرحله بندی عملیاتی وجود ندارد که تضمین کننده ی صحت نتیجه باشد.

فرایند طراحی

3 - فرایند همان گونه که مستلزم حل مسائل است متضمن یافتن آنها نیز هست:
در اندیشه ی نوین درباره ی طراحی، نظر بر این است که مسائل طراحی و راه حل های آنها با یکدیگر پدیدار می شوند و نه اینکه دنباله ی منطقی دیگری باشند. بنابراین فرایند طراحی کمتر سیر خطی دارد. این بدان معناست که هم مسئله و هم راه حل به همراه پیش رفتن فرایند روشن تر می شوند. از آنجا که غالباً نه می توان یافتن مسائل را فعالیتی منطقی تلقی کرد و نه تولید راه حل ها را، باید انتظار داشت که فرایند طراحی نیازمند بالاترین سطح از اندیشه ورزی خلاقه باشد.

4 - طراحی به ناگزیر مستلزم داوری ارزشی و ذهنی است:
این پرسش ها که مهم ترین مسائل کدامند، و کدام راه حل ها از بیشترین توفیق برای حل آن مسائل برخوردار است غالباً بار ارزشی دارند. لذا پاسخی که طراح باید به این چنین پریش هایی بدهد اکثراً ذهنی و شخصی است. برای طراحان در مقام موجود انسانی دشوار است که در جریان کارشان منفک یا بی طرف باقی بمانند. در حقیقت طراحان در مورد راه حل های خود غالباً موضع دفاعی و تملکی دارند. شاید همین موضوع بود که بیش از هر چیز باعث ظهور نسل اول ورش های طراحی شد، طراحان به شدت در گیر موضوعاتی شناخته می شدند که در آن مورد داوری ارزشی و ذهنی می کردند.در هر حال این مشکل به سادگی با انکار طبیعت ذهنی بیشتر داوری ها در طراحی حل شدنی نیست. شاید تفکر جاری بیشتر گرایش به این داشته باشد که تصمیمات و داوری های ارزشی طراحی بی پرده تر شود و دیگران نیز فرصت مشارکت در فرایند را بیابند. اما این مسیر نیز پر از مشکلات زیاد است.

5 - طراحی فعالیتی تجویزی است:
ماهیت مسائل طراحی با توصیفی که از آنها داریم با مسائل علمی همخوانی ندارد. بنابراین بسیاری از روش های علمی موجود پاسخ گوی تمام نیاز ها نمی باشند. طراحی اساسا تجویزی است در حالی که علم غالباً جنبه ی توصیفی دارد. هدف طراحان پرداختن به پرسش هایی از آنچه هست و چگونه و چرایی آنها نیست، آنها بیشتر با آنچه ممکن است باشد، می تواند باشد و باید باشد کار دارند. ضمن آنکه دانشندان کمک می کنند آینده را پیش بینی کنیم؛ حال آنکه طراحان آینده را تجویز و خلق می کنند. لذا فرایند کار آنها شایسته است نه تنها از نظر روشی و اخلاقی بلکه از نظر معنوی نیز مورد مداخله قرار گیرد.

6 - طراحان در بستری از نیاز عمل می کنند:
خود طراحی نهایت کار نیست. تمام نکته ی فرایند طراحی این است که به عملی منتهی می شود که به نحوی در محیط تغییر ایجاد می کند، از تصمیم گیری نمی توان اجتناب کرد یا آن را به تاخیر انداخت مگر به بهای احتمال نتایج سوء.

طراح بر خلاف هنرمند آزاد نیست که انحصاراً روی آنچه جالب ترین موضوع به نظر می رسد تمرکز کند. یکی از مهارت های محوری در طراحی توان مجذوب شدن سریع آن با مسائل قبلاً ناشنیده است؛ و صد البته این یک مهارت است که باید آن را بیاموزیم.

طراح نه فقط باید با همه ی مسائل مطرح شده مواجه شود، بلکه این کار را باید در مدت زمان محدودی انجام دهد. طراحی غالباً امری است از نوع تصمیمات توأم با سازش که بر مبنای اطلاعات ناکافی انجام می گیرد. متاسفانه این گونه تصمیمات برای همگان ملموس و قابل رؤیت است و کمتر منتقدی ممکن است اشتباهات و شکست ها را به دلیل کافی نبودن اطلاعات توجیه پذیر بداند. طراحان برخلاف دانشمندان، به نظر می رسد حق خطا کردن ندارند. همه می پذیریم که نظریه ی اثبات نشده ممکن است به پیشرفت علم کمک کرده باشد. در حالی که به ندرت نقش و خدمت مشابهی را برای طراحی های اشتباه آمیز قائل می شویم.

برگرفته از کتاب "طراحان چگونه می اندیشند" اثر برایان لاوسون.

تهیه شده در: https://www.newdesign.ir/content/?id=754&rnd=2474

نظر بازديدکنندگان (2)


مطالب مرتبط:
راه های ارتباطی:
اینستاگرام | کانال تلگرام | فیس بوک | تماس با ما