از آنجایی که روند تغییرات محیط صنعت و جوامع رو به افزایش گذاشت، نیاز به روش های آینده پژوهی که بتوان در آنها تغییرات سریع آینده را نیز در نظر گرفت احساس شد. روش سناریو نویسی که از جمله روش های "مبتنی بر فرضیات" می باشد، یکی از کارآمدترین روش های موجود برای پیش بینی آینده های دور و در شرایطی که عدم قطعیت های زیادی در سیستم وجود دارد، می باشد.
سناریو نویسی از تقسیم اطلاعات طراح به دوشاخه اصلی نشأت می گیرد:
1. مواردی که طراح اعتقاد به آگاهی از آنها دارد. یعنی اعتقاد به زنجیر وار بودن پروسه هایی که در جهان رخ می دهند. مانند مواردی مثل رشد جمعیت و یا شرایط تأثیر گذار بر تکنولوژی های نوین قطعی
2. المان هایی که طراح آنها را نامعلوم و تعیین ناپذیر می داند، مانند نتایج انتخابات سیاسی، مدهای زودگذر و سبک ها در تجارت آینده.
برای نوشتن یک سناریو، درکی ابتدایی از کارهایی که توسط کاربران قرار است انجام شود، درک خود کاربران و درک زمینه استفاده، لازم است. سناریو می تواند از اطلاعات جمع آوری شده در طی فعالیت های پرسش یا تحقیق مفهومی مشتق شود. می بایست به زبان ساده، تعاملی که قرار است اتفاق بیافتد را توصیف نمود. این بسیار اهمیت دارد که از ارجاعات به تکنولوژی پرهیز شود. این سناریو باید توسط کاربر بازدید شود تا اطمینان حاصل کرد که نشان دهنده دنیای واقعی است. سناریو درباره مطالبی مانند استفاده از محصول، نقش جنسیت کاربر، عملکرد محصول، هدف از آن و تجربه استفاده از محصول بحث می کند. همچنین لازم به ذکر است که حلقه های بازخورد و روابط در سناریو خطی نیستند.
مرحله اول کار تعریف و تعیین کاربر و شخصیت های آنها و مرحله دوم داستان پردازی درباره آنها است. داستان ها از تحقیقات درباره کاربر، از تست قابلیت استفاده محصول و یا مشاهدات محقق نشات می گیرند. شخصیت ها در سناریو فرهنگشان را بیان می کنند و باعث دسته بندی و انتقال اطلاعات می شوند. آنها همچنین می توانند جرقه هایی را برای خلق ایده های جدید، ایجاد کنند. در سناریو نویسی تمرکز باید بر داستان گویی باشد و نه بر آنالیز کامل اعمال. همانطور که طراح می نویسد، یک طرح تصور می شود و اینکه که چگونه باعث حل مشکلات می شود، نویسنده موانع را برمی دارد و میزان ریسک را به حداقل می رساند. نقل قول از کاربر راه خوبی برای ارتباط با جزئیات مورد نیاز هر شخصیت است. سه گام اصلی برای آغاز سناریو نویسی در ادامه آورده شده است:
1. تعریف یک هدف و یک مفهوم: چرا فرد در حال حاضر از محصول استفاده می کند و اینکه چه چیزی باعث موفقیت این تعامل می شود.
2. توصیف این تعامل: توجه به موارد کلی و عدم توصیف جزئیات
3. پایان با نتیجه: نتیجه این تعامل چیست و چه چیزی باعث موفقیت آن شد.
معمولاً سناریو نویسی از داستان های مهیج (evocative stories) که در آن ایده های طراحی شکل می گیرند آغاز می شود و با داستان های تجویزی (Prescriptive stories) که در آن جزئیات طرح توصیف می شوند ادامه می یابد. مراحل مهم، در روند انتقالی از داستان های مهیج به داستان های تجویزی به قرار زیر هستند:
· داستان های آغازین (Springboard stories): نیازها و اهداف.
· داستان هایی با نقاط اوج (Points of pain stories): محدودیت ها و غلبه کردن ها.
· سناریوهای کلیدی (Key scenarios): طرح کلی داستان یا پلات (مفاهیمی برای اعمال).
· سناریوهای تشریحی (Narrative scenarios): چه چیزی، چرا اتفاق می افتد.
· نقشه طراحی (Design Maps): ادراک، اعمال، موانع.
· دیاگرام جریان ها (Flow diagrams): اعمال و تصمیم ها.
· استفاده از نمونه ها (Use cases): سلسله جزئیات تمام اعمال.
اسپرینگ بردها، مسائل دشوار و غیر معمول را ارائه می دهند. ممکن است که آنها جرقه هایی از نوآوری خود محقق و یا بر مبنای تحقیقات او تهیه شده باشند. داستان هایی با نقاط اوج، دیدگاه روشنی از مشکلات را از نگاه شخصیت داستان تشریح می کند. این بخش به سمت راه حل های ممکن که می تواند بخشی از طراحی جدید باشد هدایت می شود. سناریوهای کلیدی، ترتیب یک سناریو پیچیده تر را می دهند که طراحی آن باید شامل آغاز حرکت به سمت اینکه کاربر چگونه با محصول ارتباط برقرار می کند می کند باشد.
درست است که این نوع نوشته ها خیلی مطالب خلاق و جالبی نیستند اما نشان گر نوع واضحی از ارتباطات هستند.
در ابتدا تکنیک های سناریو برای مشخص کردن خط مشی های کسب و کار جدید (سناریو به عنوان ابزار برنامه ریزی کسب و کار) استفاده می شدند. اخیرا، سناریوها برای مشخص کردن تعامل بین کاربر و محصول استفاده می شوند. این سناریوها، سناریوهای استفاده نام دارند که متدهای مختلفی برای توسعه ی آنها وجود دارد. خلق یک سناریوی کاربرد، ابزاری موثر در تحلیل و توسعه تعامل بین کاربر و محصول است. سناریوهای استفاده در مشخص کردن کارهایی که کاربر هنگام استفاده از رابط یا اینترفیس به انجام می رساند بسیار حائز اهمیت هستند. همچنین در طراحی محصول سناریوهای استفاده، در تحلیل و توسعه کاربرد یا استفاده محصول نقش مهمی دارند.
چگونگی خلق سناریو استفاده:
1- مشخص کردن بازیگران: بازیگر نقش کنش گر یا فعال در سناریو را دارد. در صورت وجود چندین بازیگر، سناریوهای بیشتری می بایست ایجاد شوند.
2- مشخص کردن اهدافی که بازیگر باید به انجام برساند.
3- مشخص کردن نقطه شروع سناریو: انگیزه ای برای راه اندازی یا اتفاق.
4- مشخص کردن سهام داران و علایق شان.
5- مشخص کردن سناریو هایی که خلق می شود بر مبنای تعداد بازیگران و اهداف شان.
6- نوشتن سناریو، شروع به کار از نقطه شروع تا به انجام رساندن هدف بازیگر، در مورد وظیفه، زیر مجموعه های آن، زمینه و انگیزه های بازیگر برای انجام کار.
سناریونویسی را به روش های مختلفی به انجام می رسانند اما یکی از مهم ترین روش ها که بر مبنای کاربرد اصلی آن نام گذاری شده روش سناریونویسی نظامی است که شامل مراحل زیر می باشد:
1. تعیین سئوالاتی که باید توسط سناریو پاسخ داده شوند. در این مرحله ممکن است که روش دیگری برای انجام کار انتخاب شود مثلاً اگر تغییرات کوچک و تعداد المان های موثر کم هستند روش های دیگر ممکن است موثرتر باشند زیرا سناریو نویسی دیدگاه های کلان را بررسی می کند.
2. تعیین زمان و محدوده آنالیز: توجه به اینکه تغییرات در گذشته با چه سرعتی اتفاق افتاده اند و تلاش برای دستیابی به اینکه چه درجه ای از پیش گویی در مواردی مانند جمیعیت شناسی، چرخه عمر محصول و... میسر است. یک دوره زمانی 5 تا 10 سال مناسب است.
3. تعیین افراد منتفع از پروژه: تعیین اینکه این پروژه چه میزان برای چه افرادی موثر است. بررسی علایق کنونی و اینکه چرا و چگونه افراد در حال حاضر به این مورد رغبت دارند.
4. تعیین مسیر و روند مقدماتی نقشه و نیروهای موثر شامل مواردی مانند صنعت، اقتصاد، سیاست، تکنولوژی، قوانین اجتماعی و حقوقی: بررسی اینکه این موارد هر کدام چقدر بر اهداف پروژه موثرند. ابتدا هر مورد تشریح می شود و بررسی اینکه چگونه می تواند بر موضوع تأثیر گذار باشد نیز انجام می شود. در این مرحله معمولاً از روش طوفان فکری استفاده می شود.
5. یافتن و تعیین کلیدها و موارد نامعلوم: طرح نیروهای محرک از دو محور، بررسی هر نیرو از جنبه های نامعلوم قابل پیش گویی و همچنین از جنبه های نامهم قابل پیش گویی. این مرحله به منظور تعیین دقیق موارد مهم و قابل پیش بینی است، همچنین برای بررسی اینکه آیا هیچ ارتباطی میان نیروهای محرک موجود و سناریوهای غیر محتمل وجود دارد نیز کاربرد دارد.
6. بررسی احتمال اینکه آیا موارد موثر مربوط به هم را می توان در یک گروه قرار داد تا میزان آنها حتی به دو مورد کاهش یابد یا خیر؟ این مرحله به منظور دستیابی به اینکه سناریو بر اساس دو محور x،y قابل اداره باشد، انجام می شود.
7. تعریف حدود نتایج ممکن از دو عامل تعیین شده در مرحله قبل و بررسی اهمیت و معقول بودن و باورپذیری هر یک از آنها. در این مرحله سه نقطه کلیدی باید بررسی شوند:
- دوره زمانی: آیا موارد، با دوره زمانی تعریف شده برای پروژه سازگار هستند؟
- هماهنگی درونی: عواملی که تحت عنوان نامعلوم مشخص شده اند آیا می توانند سناریوهای محتمل را شکل دهند؟ چرا که سناریوهای مختلف از درون با یکدیگر سازگار هستند.
- آیا در حال حاضر کاربری در حال عدم تعادل در مقایسه با شرایط ایده آل، وجود دارد.
8. تعریف سناریوها و رسم مسیر حرکت در یک شبکه باورپذیر: در این مرحله دو یا چهار سناریو شکل می گیرند. شرایط کنونی لازم نیست در وسط دیاگرام قرار بگیرند. سناریوهای ممکن، فقط یک یا چند عامل را نسبتاً ثابت فرض می کنند. در بعضی دیدگاه ها برای تمام احتمالات مثبت یک سناریو و برای تمام احتمالات منفی یک سناریو دیگر خلق می شود، سپس دیدگاه ها پالایش و با هم ترکیب می شوند.
9. به تفصیل نوشتن سناریوها: شرح دادن چیزی که اتفاق می افتد و چیزهایی که می توانند دلایلی برای پیشنهاد شرایط باشند. تلاش برای به دست آوردن نتایج خوب بنا بر دلایلی که تغییرات در حال رخ دادن هستند. این راه به آنالیز ویژگی ها کمک می کند. در نهایت به هر سناریو یک نام توصیفی داده می شود تا در مرحله آخر به راحتی قابل استفاده قرار گیرند.
10. ارزیابی سناریو ها: آیا آنها با هدف سازگاری دارند؟ آیا آنها از درون با هم سازگارند؟ آیا آنها مربوط به طرح اصلی هستند و یا به آن شبیهند؟
11. تعریف نیازهای تحقیق: یافتن و ارزیابی مواردی، بر پایه سناریوها، که به اطلاعات بیشتری نیاز دارند. مثلاً مواردی که باعث تحریک بیشتر کاربر می شوند و یا نوآوری هایی که ممکن است در صنعت رخ دهند و سایر مواردی از این قبیل.
12. توسعه روش های کمی: توسعه متدهای کمی برای کسب نتایج کمی از سناریوهای مختلف از قبیل سرعت رشد، گردش وجود و...
13. تقارب به سمت سناریوهای تصمیم گیری: دنبال کردن رد پروسه های تکراری برای رسیدن به سناریو نهایی.
روند کلی دیگری که برای سناریو نویسی موجود است، در ادامه ارائه شده است:
a. تعیین فرضیات و اهداف کلی در تعداد معدود و سپس تشریح آنها.
b. جمع کردن عوامل مهم در کنار هم برای ایجاد یک شبکه قابل رشد و ترقی.
c. نوشتن هفت تا نه عدد مینی سناریو.
d. کاهش تعداد سناریوها به دو تا سه عدد.
e. نوشتن سناریو مطابق با تصمیمات بهینه شده.
f. شناسایی موضوعات ناشی شده از سناریوها.
منابع:
Storyboarding for design: an overview of the process، Dan Gruen، Lotus research
http://en.wikipedia.org/wiki/Scenario_planning
http://www.wqusability.com/articles/personas_storytelling.html
http://www.wikid.eu/index.php/Use_scenario
راه های ارتباطی: اینستاگرام | کانال تلگرام | فیس بوک | تماس با ما |