«ایزیو مانزینی» (Ezio Manzini) طراح مشهور ایتالیایی، سوال مهمی را مطرح می کند: نقش طراحان در تحولات معاصر تا رسیدن به جامعه ای پایدار چیست؟
او نقش طراحان را تعریف می کند و معتقد است که در مفهوم وسیع تر، نقش طراح ساخت سناریوها برای انگیختن گفتگوها و خلاقیت برای کمک به اصلاح اجتماع و محیط آن است. او می افزاید که طراحی، نقش آموزشی و شکل دهنده ای دارد که جامعه را با حقایق جدید تطبیق می دهد. مفهوم تعریف به کار برده شده در اینجا از "جامعه ی پایدار"، بر پایه ی "کیفیت زندگی" است که بر سه محور استوار می شود: جامعه، اقتصاد و محیط.
اما این نقش شکل دهنده، چگونه عمل می کند؟ نقش شکل دهنده ی طراحی، شیوه های جدید زندگی را برای جامعه ی پایدار آینده از طریق طراحی و استفاده از محصولات، خدمات و سیستم های پایدار به کاربر خود آموزش می دهد. اگر پلی میان جامعه ی مدرن امروزی با جامعه ی متصور آینده به عنوان جامعه ای پایدار تصور کنیم، باید بگوییم که ما هنوز در ابتدای این پل ایستاده ایم. طراحی، همان پلی است که سیستم پیشین تولید و مصرف را به سیستم جدید متصل خواهد کرد.
این نقش اجتماعی طراحی، مسئولیت طراح را بیشتر می کند، چراکه طراحان سازندگان اساسی همان محصولات و قوانین حاکم بر آن ها هستند که شیوه ی مصرف، حذف یا ساخت را در جامعه تعیین می کنند. اگر بخواهیم به طور موفقیت آمیزی به جامعه ی پایدار برسیم، ارائه ی آموزه های جدید در رابطه با تولید و مصرف به شیوه ای نو اجتناب ناپذیر خواهد بود. فرایند تدریجی تغییر و یادگیری در جامعه، از طریق تجربه ی مصرف صورت می گیرد. واجب و ضروری است که فرایند رایج کنونی مصرف، مجددا آموزش داده شود، که فرایندی خواهد بود از دوباره تعدیل سازی موقعیت های جدید اجتماع، ارزش های جدید و باورهای جامعه درباره ی محیط پیرامون خویش. اگرچه در مسیر و تجربه ی رسیدن به مصرف پایدار، نباید مصرف غیرپایدار امروزی را به کلی کنار گذاشت. بلکه شیوه های مصرف کنونی نیز باید برای پیاده سازی موفقیت آمیز مصرف پایدار مورد مطالعه قرار بگیرد و فهمیده شود.
تأکید بر "مصرف"، به این دلیل است که مانزینی اعتقاد دارد سخت ترین قسمت برای رسیدن به جامعه ی پایدار، تغییر وضعیت مصرف کنندگان است، زیرا این وضعیت حاصل تجربیات فردی و عقاید شخصی افراد بوده و جمعیت میلیاردی سراسر دنیا را شامل می شود. به علاوه، تغییرات در زمینه های طراحی و تکنولوژی ساده تر هستند چون اهداف و مکاشفات واقعی و ملموس را در محیط کنترل شده با استانداردهای ملی و بین المللی درگیر می کنند.
اما اشاره به مصرف، موضوع دیگری را پیش می کشد: آیا "پایداری" باید با مصرف آموخته شود؟ و اگر چنین است آیا کسانی که قدرت اقتصادی لازم به عنوان مصرف کننده ی آن را ندارند، می توانند این "پایداری" را به خوبی فراگیرند یا تجربه و مصرف کردن بسته به خریدن محصول، خدمات یا سیستم است؟ آیا تنها کسانی که می توانند مصرف کنند -همان گونه که امروز هست- مستحق جامعه ی پایدار هستند؟ در این حالت، خطر ایجاد یک گروه ممتاز جهانی وجود خواهد داشت و این، خود مخالف هدف حقیقی مفهوم پایداری به عنوان یک جامعه ی منصفانه و مساوی برای همه است.
ما مصرف را در رابطه مان با فرهنگ و مواد پیرامونمان تعریف می کنیم. چیزی که روشن است، این است که روابط ما با مصالح فرهنگ، بیمار است و مسیر جامعه ی پایدار، راهی خواهد بود برای اصلاح و بازسازی این رابطه. این سوال که "چرا ما چیزهایی که اکنون مصرف می کنیم را مصرف می کنیم؟" اکنون موضوع اصلی در زمینه ی مطالعه ی رفتار مصرف است.
بر اساس آنچه در بالا گفته شد، ایزیو مانزینی باور دارد که سه عنصر باید تغییر کنند: ساختار جامعه، رفتار مصرف و پذیرشهای فرهنگی. همچنین می توانیم ایدئولوژی را به عنوان مجموعه ای از رفتارها و ارزش ها مطرح کنیم، هر کس ایدئولوژی خاص خود را در شکل دهی الگوی مصرف فردی خودش دارد.
بنابراین ساختار جامعه تحت فشار محیط اجتماعی و مسئولیت های اقتصادی و شهروندی منجر به تغییر ایدئولوژی خواهد شد. مفهوم پایداری تا رسیدن به قسمتی از این باورها و ارزشهای جدید آغاز می شود و سپس به دوباره سازی الگویی جدید و استوار از مصرفی دوستانه تر و هماهنگ تر با محیط کمک خواهد کرد.
پذیرش های فرهنگی نیز مهم هستند. مصرف محصولات پایدار و نو باید به مشتریان موقعیتی فرهنگی و تفکری بدهد. این تفاوت ها امروز دارند آغاز می شوند و طراحان نقشی حیاتی برای رسیدن به جامعه ی پایدار خواهند داشت. نقشی برای انطباق با دنیای جدید و تغییر الگوهای مصرف و شیوه ی زندگی که سازگار با این حقیقت جدید باشد.
منبع انگلیسی: http://www.designophy.com/article/design-article-1000000134-the-social-role-of-the-designer.htm
راه های ارتباطی: اینستاگرام | کانال تلگرام | فیس بوک | تماس با ما |